Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
internal window sill
U
کف پنجره داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
window-sill
U
تختهی زیر پنجره
window-sill
U
هرهی پنجره
window-sill
U
لب پنجره
window sill brick
U
اجر کاردی
window sill brick
U
هره
sill
U
تیر کف
sill
U
تیغک
sill
U
قرنیز کف پنجره
sill
U
برامدگی دریایی
sill
U
پشته زیردریایی
sill
U
کف درگاه
sill
U
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill
U
استانه
sill
U
تیر پایه استانه در
sill
U
پایه
sill of a dock
U
ستون مدخل حوض دریایی
mud sill
U
ته بندی
mud sill
U
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mud sill
U
کلاف
sill beam
U
تیرک استانه
sill=threshold
U
استانه
sill step
U
پلهآستانه
sill rail
U
ریلپایه
sill of frame
U
آستانهقاب
ground sill
U
پایهیزمینه
sill plate
U
صفحهپایه
sill beam
U
تیر درگاه
sill of a dock
U
سد حوض دریایی
embaded sill beam
U
تیرک توکار استانه
trapezoidal end sill
U
استانه پایاب ذوذنقهای
window
U
بیوه زن
window
U
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
by the window
U
کنار پنجره
window
U
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window
U
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
مشابه 10682
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
window
U
پنجره دار کردن
window
U
ویترین دریچه
to go to the window
U
به
[سوی]
پنجره رفتن
go out the window
<idiom>
U
اثرش از بین رفته
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window
U
پنجره
window
U
روزنه
screen window
U
پوششپنجره
pylon window
U
قسمتبازبرج
pop up window
U
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
protective window
U
پنجرهحفافتی
playing window
U
پنجرهنمایش
panoramic window
U
پنجرهوسیع
observation window
U
پنجرهدیدهبانی
louvred window
U
پنجرهیروزنهدار
landing window
U
پنجرهفرود
rear window
U
پنجره عقب
access window
U
مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
pivoting window
U
پنجره محوری
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
lancet window
U
پنجره نوک تیز
Could we have a table by the window?
U
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
inactive window
U
پنجره غیرفعال
picture window
U
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
window-shopping
U
نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
window tab
U
برچسبپنجره
window curtain
U
پردهپنجره
window awning
U
پنجرهچادر
types of window
U
انواعپنجره
sliding window
U
پنجرهمتحرک
pivoting window
U
پنجره گردان
casement window
U
پنجرهیلولایی
basement window
U
پنجرهزیرزمین
window-sills
U
لب پنجره
window-sills
U
هرهی پنجره
window panes
U
باران با صدا به پنجره می خورد
window dress
U
پشت ویترین گذاشتن
worksheet window
U
پنجره صفحه کاری
window dress
U
بنمایش گذاشتن
window envelope
U
پاکت طلق دار ادرس نما
window regulator
U
وسیله تنظیم پنجره
window shade
U
پرده
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
window-sills
U
تختهی زیر پنجره
three panes window
U
پنجره سه چشمه
window shade
U
کرکره
rose window
U
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
skylight window
U
کتیبه
skylight window
U
خفنگ
split window
U
پنجره تقسیم بندی شده
splitting a window
U
تقسیم بندی پنجره
storm window
U
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
text window
U
پنجره متن
three panes window
U
پنجره سه لنگه
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
round window
U
روزنه گرد
balanced window
U
پنجره چرخان
My desk is by the window.
U
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
to stand at
[by]
the window
U
کنار پنجره ایستادن
lattice window
U
پنجره مشبک
lattice window
U
شباک
window dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window
U
پنجره پیش امده
bay window
U
پیش امدگی ساختمان
bay window
U
شاه نشین
bay-window
U
[پنجره ی بیرون زده ]
window leaf
U
لنگه پنجره
bay-window
U
شاه نشین
biforate window
U
پنجره دودر
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
to lean out of the window
U
به پنجره تکیه دادن
lattic-window
U
پنجره مشبک
laced window
U
[مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
Ipswich window
U
پنجره بالکن
French window
U
پنجره لولادار
flanking window
U
نورگیر ثابت
eyebrow window
U
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
eucharistic window
U
[نیم پنجره محراب]
double window
U
پنجره دو جداره
Diocletion Window
U
پنجره نیم دایره
cross-window
U
[پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
compss-window
U
پنجره کنسولی
chicago window
U
پنجره شیکاگویی
cabinet-window
U
ویترین
French window
U
اقشقشه
oval window
U
روزنه بیضی
window-pane
U
جام پنجره
window-panes
U
جام پنجره
active window
U
پنجره فعال
balance window
U
پنجره چرخان
blind window
U
پنجره نما
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
cant bay window
U
کج پنجره
child window
U
پنجرهای در پنجره اصلی
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
compass window
U
شاه نشین نیم گرد
continuous window
U
پنجره سراسری
The window is jammed.
پنجره گیر کرده است.
dormer window
U
پنجره شیروانی
case window
U
پنجره لولادار
window box
U
قاب پنجره
window-box
U
قاب پنجره
window-boxes
U
قاب پنجره
sash window
U
پنجره کشویی
window frame
U
قاب پنجره
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
window-frame
U
قاب پنجره
sash window
U
اروسی
window-frames
U
قاب پنجره
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window pane
U
جام پنجره
bow window
U
پنجره قوسی
French window
U
درپنجرهای
middle lintel in window
U
الت وسطی پنجره
middle lintel in window
U
وادار میانی پنجره
middle lintel in window
U
کمرکش پنجره
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
Do you mind if I close the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را ببندم؟
rabbet
[for window or door]
U
اتصال کام و زبانه لبه
[ پنجره یا در]
Do you mind if I open the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
horizontal pivoting window
U
پنجرهکشویی
sliding folding window
U
پنجرهتاشویمتحرک
vertical pivoting window
U
پنجرهگردانعمودی
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
window winder handle
U
دستگیرهحرکتدهندهشیشه
cross bar of window
U
الت پنجره
head access window
U
شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
casement window opening inwards
U
پنجرهدودر
internal
U
روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
internal
U
درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
internal
U
نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است
internal
U
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
internal
U
و نه یک برنامه جداگانه
internal
U
نمایش حروف در یک سیستم عامل مشخص
internal
U
عملیات ریاضی ALU
internal
U
زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
internal
U
درونی
internal
U
باطنی ناشی ازدرون
internal
U
باطن
internal
U
داخلی
internal
U
ناشی ازدرون
internal
U
باطنی
Dont stick your head out of the car window.
U
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
internal conductor
U
سیم داخلی
internal crack
U
ترک داخلی
internal current
U
جریان داخلی
internal damping
U
میرایی داخلی
internal defense
U
دفاع داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
internal conversion
U
تبدیل باطنی
internal conversion
U
تبدیل درونی
internal conductance
U
اندوکتانس داخلی
internal consumption
U
مصرف داخلی
internal consistency
U
سازگاری داخلی
internal consistency
U
هماهنگی درونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com