Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intermediate structure
U
ساختمان داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate
U
میانه
intermediate
U
میانجی
intermediate
U
واسطه
intermediate
U
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
intermediate
U
در میان واقع شونده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
intermediate
U
متوسط
intermediate
U
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
intermediate
U
میانین
intermediate
U
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
intermediate
U
پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
intermediate
U
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
intermediate
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
intermediate
U
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
intermediate
U
عضو میانی
intermediate
U
طبقه میانی
intermediate hurdler
U
دونده دو 004 متر با مانع
intermediate hurdles
U
مسابقه دو 004 متر با مانع
intermediate image
U
تصویر میانی
intermediate lampholder
U
سر پیچ متوسط
intermediate layer
U
لایه میانی
intermediate layer
U
قشر واسطه
intermediate link
U
حلقه میانی
intermediate area
U
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
intermediate hurdle
U
مانع متوسط
intermediate grid
U
شبکه واسطه
intermediate contour
U
میزان منحنی واسطه
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intermediate contact
U
کنتاکت واسطه
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
intermediate compound
U
ترکیب واسطه
intermediate complex
U
کمپلکس واسطه
intermediate approach
U
مسیر تقرب فرعی
intermediate anneal
U
التهاب میانی
intermediate repeater
U
تقویت کننده میانی
intermediate amplifier
U
تقویت کننده میانی
intermediate contrast
U
تغایر متوسط
intermediate coupling
U
پیوست واسطه
intermediate grid
U
شبکه کمکی
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
intermediate fuse
U
فیوز میانی
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
intermediate frequency
U
فرکانس میانی
intermediate frequency
U
فرکانس میانه
intermediate field
U
میدان میانی
intermediate exchange
U
واسطه
intermediate exchange
U
مرکز
intermediate band
U
باند میانی
intermediate field
U
میدان واسطه
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
intermediate world
U
عالم برزخ
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
intermediate transmitter
U
فرستنده واسطه
intermediate transformer
U
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate terminal
U
ترمینال میانی
intermediate temperature
U
درجه حرارت متوسط
intermediate switch
U
کلید صلیبی
intermediate scale
U
نقشه مقیاس متوسط
intermediate sight
U
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
intermediate storage
U
انباره واسط
intermediate reaction
U
واکنش واسطه
intermediate phase
U
فاز میانی
intermediate plate
U
صفحه میانی
intermediate points
U
جهات میانی
intermediate oscillation
U
نوسان میانی
intermediate pressure
U
فشار متوسط
intermediate product
U
محصول واسطه
intermediate office
U
مرکز میانی
intermediate product
U
فراورده واسطه
intermediate range
U
سلاح برد متوسط
intermediate objective
U
هدف واسطه
intermediate range
U
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
intermediate booster station
U
ایستگاهواسطهایپرفشاربرق
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
intermediate frequency amplifier
U
تقویت کننده فرکانس میانی
insulated intermediate layer
U
لایه میانی عایق
reactive intermediate species
U
گونههای واسطهای واکنش پذیر
intermediate aperiodic circuit
U
مدار میانی اپریودیک
intermediate frequency stage
U
طبقه ی فرکانس میانی
intermediate power transistor
U
ترانزیستور با قدرت متوسط
intermediate frequency transformer
U
مبدل فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity
U
حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency section
U
مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown
U
شکست فرکانس میانی
intermediate roll stand
U
مقام نورد میانی
intermediate frequency amplifier
U
فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency amplification
U
تقویت فرکانس میانی
intermediate frequency transformer
U
مبدل بسامد واسطه
intermediate high voltage line
U
خط فشار متوسط
intermediate range ballistic missile
U
موشک بالستیک میان برد
intermediate frequency tank circuit
U
فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit
U
مدار تانک
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
structure
U
چهارچوب دار
[قالی]
structure
U
پیکره
structure
U
طریقه
structure
U
ساخت
structure
U
تشکیلات دادن
structure
U
سبک
structure
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure
U
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure
U
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure
U
استخوان بندی
structure
ساختار
structure
U
سازمان
structure
U
ترکیب سبک
structure
U
ساختمان
structure
U
اساس
structure
U
بنیان
structure
U
پی ریزی کردن ساختار
structure
U
سازه
structure
U
بنا
structure
U
ساختمان اسکلت فلزی
structure
U
ساختار ساخت
structure
U
سازمان سازمان دادن
linear structure
U
ساختار خطی
list structure
U
ساختار لیست
loop structure
U
ساختار حلقهای
mental structure
U
ساخت ذهنی
market structure
U
ساخت بازار
market structure
U
بنیان بازار
molecular structure
U
ساختار مولکولی
lewis structure
U
ساختار لوویس
latent structure
U
ساخت نهفته
internal structure
U
ساختار داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
structure of a plant
U
ساختمانگیاه
inverted structure
U
ساختار معکوس
kekule structure
U
ساختار ککوله
laminated structure
U
ساختمان لایهای
laminated structure
U
ساختمان متورق
nested structure
U
ساختار لانهای
network structure
U
ساختار شبکهای
unit structure
U
استخوانبندی یکان
unit structure
U
سازمان یکان
tree structure
U
ساختاردرختی
tree structure
U
ساختار درخت
tree structure
U
ساخت درختی
surface structure
U
روساخت
super structure
U
روسازی
structure of an animal
U
جانور
structure of an animal
U
ساختمان
structure of a poem
U
سبک یاساختمان شعر
fabric structure
U
ساختارپارچه
metal structure
U
بنیانفلزی
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
internal structure
U
سازه داخلی
vase structure
U
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
algebraic structure
U
ساختار جبری
[ریاضی]
tubular structure
U
ساختمانمیلهای
support structure
U
ساختارپشتیانیکننده
structure of the biosphere
U
چرخهزیستکره
structure of a mushroom
U
ساختمانقارچ
structure factor
U
عامل ساختار
structure chart
U
نمودار ساختار
static structure
U
ساخت ایستا
power structure
U
ساخت قدرت
population structure
U
ترکیب جمعیت
population structure
U
ساخت جمعیت
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
phrase structure
U
با ساخت عبارتی
personality structure
U
ساخت شخصیت
perceptual structure
U
ساخت ادراکی
pawn structure
U
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
nut structure
U
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
nuclear structure
U
ساختار هستهای
primary structure
U
ساختمان اصلی
primary structure
U
ساختمان اولیه
soil structure
U
ساختمان خاک
simple structure
U
ساخت ساده
shell structure
U
ساختارپوستهای
shell structure
U
ساختار لایهای
sequence structure
U
ساختار ترتیبی
selection structure
U
ساختار گزینشی
ring structure
U
ساختار حلقهای
relational structure
U
ساختار رابطهای
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
program structure
U
ساخت برنامه
nonisomorphic structure
U
ساختارهای ناهمریخت
file structure
U
ساخت پرونده
ingots structure
U
ساختاربلوری اولیه شمش
institutional structure
U
ساختار نهادی
factor structure
U
ساختار عاملی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
dynamic structure
U
ساخت پویا
diamond structure
U
ساختارالماسی
diamond structure
U
ساختار الماس
deep structure
U
ژرف ساخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
