English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inquiry documents U اسناد بازرسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
documents U اسناد
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
documents of title U سند مالکیت
documents of indentity U اسناد سجل احوال
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
despatch documents U اسناد ارسال کالا
cash against documents U پول در مقابل اسناد
import documents U اسناد واردات
software documents U مستندات نرم افزاری
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
lost documents U اسناد و مدارک گم شده
engineering documents U پرونده های فناوری
turnaround documents U مستندات برگشت
turnaround documents U اسناد برگشت
shipping documents U اسناد حمل
registration of documents U ثبت اسناد
confirmed by documents <adj.> U تایید شده توسط اسناد
application documents U مدارک درخواستنامه
export documents U اسناد صادرات
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
inquiry U بازجویی
inquiry U بازرسی
inquiry U بررسی
inquiry U جستار
inquiry U سئوال استعلام
inquiry U رسیدگی
inquiry U پرسش بازجویی
inquiry U خبر گیری
inquiry U تحقیق
inquiry U استسفار استعلام استعلامیه
inquiry U سوال
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry U اسستسفار درخواست
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry U پرس و جو
inquiry U خبرگیری
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
registration of documents and lands U اداره ثبت اسناد و املاک
To forge a document (documents). U سند ومدرک سازی کردن
committee of inquiry U کمیته بازرسی
committee of inquiry U کمیسیون بازجویی
inquiry office U دفتر اطلاعات
courts of inquiry U بازپرسی
inquiry office U اداره خبر گیری
court of inquiry U بازپرسی
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U کمیسیون تحقیق
courts of inquiry U کمیسیون تحقیق
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
To hold an official inquiry. U تحقیق رسمی بعمل آوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com