Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
input noise
U
پارازیت ورودی
input noise
U
پارازیت اولیه
input voltage
U
ولتاژ اولیه
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
منبع تغذیه
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
نوفه
noise
U
نویز
noise
U
سروصدا
what noise is that?
U
این چه صدایی است
noise
U
سر و صدا
noise
U
انتشار دادن
noise
U
سر و صدا
noise
U
صدا
noise
U
شلوغ
noise
U
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
U
سر وصدا
noise
U
قیل وقال
noise
U
طنین
noise
U
خش
noise
U
اختلال
noise
U
شایعه و تهمت
noise
U
همهمه
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
noise
U
عامل مخل
noise
U
پارازیت
noise
U
اوا
to make a noise
U
صدا کردن
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
quantization noise
U
اختلال تدریج
to make noise
U
سر و صدا کردن
magnetic noise
U
نویز مغناطیسی
make a noise
U
شلوغ کردن
make a noise
U
سر و صدا کردن
to make a noise
U
شلوق کردن
to make a noise
U
پهن شدن
noise level
U
سطح پارازیت
noise limiter
U
همهمه کاه
ambient noise
U
نوعی صدای زیرابی
ambient noise
U
صدای اطراف
noise filter
U
صافی همهمه
background noise
U
اختلال پس زمینه
background noise
U
صدای پس زمینه
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise
U
پارازیت
background noise
U
اصوات مزاحم
background noise
U
همهمه
noise generator
U
خش زا
noise immunity
U
مصونیت از اختلال
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
noise level
U
میزان خش
schottky noise
U
همهمه شوتکی
shot noise
U
اثر ساچمهای
noise suppression
U
جلوگیری ازپارازیت
white noise
U
نوفه سفید
line noise
U
پارازیت خط
line noise
U
اختلال
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
intensity of noise
U
شدت پارازیت
humming noise
U
اغتشاش صوتی
i am unused to that noise
U
من به ان صدا اشنا نیستم
noise suppressor
U
صدا خفه کن
indistinct noise
U
صدای اهسته و نامعلوم
induced noise
U
پارازیت القاء شده
impluse noise
U
نویز ضربه جریان
noise pollution
U
نوف الایی
noise pollution
U
الودگی صدا
induced noise
U
نویزجریان قوی
noise silencer
U
خاموشگر همهمه
noise suppression
U
پارازیت گیری
white noise
U
نویز سفید
he makes most noise
U
میکند
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
noise potential
U
پتانسیل نویز
The noise kept me awake .
U
سروصدا نگذاشت بخوابم
noise margin
U
تفاوت خش
to make a noise
U
منتشر شدن
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
grid noise
U
پارازیت شبکه
The noise died down.
U
سروصدا ها خوابید
big noise
U
آدم مهمدریکارگان
grid noise
U
نویز شبکه
to make a noise in the world
U
مشهور شدن
magnetic fluctuation noise
U
اثر برکهاوزن
signal to noise ratio
U
نسبت پیام به همهمه
The noise distracts my attention .
U
سروصد ا حواسم را پرت می کند
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
singal to noise ratio
U
نسبت سیگنال به اغتشاش
His invevtion made a noise in the world.
U
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
noise reducing antenna system
U
انتن ضد همهمه
He is a bih shot ( noise ) in this town .
U
جزو کله گنده های شهر است
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
input
U
توان ورودی ورودی
input
U
سیگنال اولیه
input
U
پول بمیان نهاده
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
U
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
U
توان اولیه
input
U
درونداد
input
U
درون داد
input
U
نیروی مصرف شده
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
U
داده ها اطلاعات ورودی
input
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
U
درداده
input
U
خرج
input
U
درون گذاشت
input
U
در رونده
input
U
ورودی
input
U
مصرفی
input
U
توان ورودی
input
U
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
U
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
U
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
U
عمل وارد کردن اطلاعات
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
U
دادن ورودی
input
U
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
U
وسیله ورودی
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input admittance
U
مقدار هدایت طاهری اولیه
input register
U
ثبات ورودی
input amplifier
U
تقویت کننده اولیه
input amplifier
U
تقویت کننده ورودی
input area
U
ناحیه ورودی
input characteristic
U
منحنی مشخصه ورودی
input conductance
U
مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input coupling
U
تزویج اولیه
input admittance
U
ادمیتانس اولیه
input coupling
U
پیوست ورودی
input coordinate
U
مختصات اولیه
input pulse
U
پالس ورودی
input queue
U
صف ورودی
input reactance
U
مقاومت کور اولیه
input control
U
کنترل ورودی
input attenuation
U
میرائی اولیه
input circuit
U
مدار ورودی
input bound
U
کران ورودی
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input reactor
U
سلف ورودی پیچک ماقبل
input capacitance
U
فرفیت ورودی
input block
U
بلاک ورودی
input block
U
واحد ورودی
input reactance
U
راکتانس اولیه
input capacitor
U
خازن ورودی
input capacitor
U
خازن اولیه
input card
U
کارت ورودی
input capacitance
U
فرفیت اولیه
input reactor
U
پیچک ورودی
input attenuation
U
دمفونگ اولیه
input attenuation
U
میرائی ورودی
input circuit
U
مدار ورودی لامپ الکترونی
input circuit
U
مدار اولیه
input pulse
U
ایمپولز ورودی
input current
U
جریان ورودی
input impedance
U
امپدانس ورودی
input parameter
U
پارامتر ورودی
input impedance
U
مقاومت فاهری اولیه
input mode
U
حالت ورودی
input information
U
اطلاعات اولیه
input information
U
اطلاعات ورودی
input power
U
قدرت ورودی
input power
U
توان ورودی
input level
U
سطح دریافتی
input level
U
سطح ورودی
input limited
U
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input parameter
U
پارامتراولیه
input output
U
ورودی خروجی
input limiter
U
محدود کننده ورودی
input of current
U
تغذیه و هدایت جریان
input media
U
رسانه ورودی
input of current
U
ورود جریان
input gap
U
فاصله اولیه
input function
U
تابع سیگنال ورودی
input function
U
تابع اولیه
input current
U
جریان اولیه
input data
U
معلومات یا دادههای ورودی
input data
U
معطیات ورودی
input data
U
دادههای اولیه
input data
U
داده ورودی
input programme
U
برنامه ورودی
input device
U
دستگاه ورودی
input diode
U
دیود ورودی
input diode
U
دیود اولیه
input drift
U
رانش اولیه
input drift
U
رانش ورودی
input electrode
U
الکترود ورودی
input electrode
U
الکترود اولیه
input preamplifier
U
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com