English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
initial condition U شرایط اولیه
initial condition U شرط اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initial U پاراف اصلی
initial U اولین امضاء
initial U اولیه
initial U اغازکردن
initial U پاراف کردن
initial U اصلی
initial U اغازی
initial U ابتدائی
initial U حرف اول کلمه
initial U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial U اولین یا در ابتدا
initial U آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial U خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial U از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initial U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial U نقط ه شروع
initial U خروجی صفر
initial U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial value U مقدار اولیه
initial U نخستین
initial U اول
initial U اولین
initial U اصلی اغازی
initial U ابتدایی
initial U بدوی
initial U واقع در اغاز
initial U اولین قسمت
initial expenses U هزینه نخستین
initial expenses U هزینه ابتدائی
initial flood U پیش سیل
initial level U سطح اولیه
initial mass U جرم اولیه
initial movement U نخستین اقدام
initial point U نقطه شروع عملیات
initial movement U نهضت اول پیشقدمی
initial cost U هزینه اولیه
initial point U نقطه شروع
initial acceleration U شتاب اولیه
initial adjustment U تنظیم صفر
initial approach U مسیر تقرب اصلی
initial approach U تقرب اولیه هواپیما
initial campaign U معرفی کالا به بازار
initial capital U سرمایه اولیه
initial state U حالت اغازی
initial point U نقطه اولیه
stickup initial U حرف درشت اول پاراگراف
initial point U نقطه سرپل هوایی
initial thrust U ضربه اصلی
initial strength U استحکام اولیه
initial stage U طبقه نخستین
initial spurt U جهش اغازین
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
initial reserves U ذخایر اولیه
initial pressure U فشار ابتدایی
initial thrust U نفوذ اولیه نفوذ اصلی
initial vector U مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
initial voltage U ولتاژ هاله بنفش
initial velocity U سرعت اغازی
initial point U نقطه کنترل هوایی
initial velocity U سرعت ابتدایی توپ
initial velocity U سرعت اولیه
initial point U نقطه اغاز
initial speed U سرعت اولیه
initial susceptibility and permeability U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
magnetic initial permeability U پرمئابیلیته ی مغناطیسی اولیه
magnetic initial permeability U قابلیت نفوذ اولیه
initial base font U فونت پایه اغازی
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
I'll put in the initial outlay , you do the work . U ما یه اولیه از من کار از تو
initial setting time of concrete U زمان شروع گرفتن سیمان
condition U عارضه شرطی کردن
condition U وضعیت
condition U وضع
condition U ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
condition U موقعیت
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
condition U شرط مهم در قرارداد
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
condition U حالت
condition U مشروط کردن
condition U شرط
condition U شرط نمودن شایسته کردن
on one condition U به یک شرط
on no condition U به هیچ شرطی
out of condition U معیوب
on that condition U به آن شرط
necessary condition U شرط لازم [ریاضی]
on the condition that U به شرط انکه
out of condition U خراب
zero condition U حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
condition U شرط مقید کردن
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
condition U چگونگی
condition U شرط [وضع] [پیشزمینه]
initial alternating short circuit curren U جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
mark condition U شرط علامت
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
no load condition U حالت بی باری
operating condition U رژیم
putting a condition U شرط گذاشتن
option of condition U خیار شرط
normalization condition U شرط بهنجارش
to chang one's condition U عروسی کردن
tropical condition U شرایط گرمسیری
unclear condition U شرط مجهول
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
On condition that. Provided that. U بشرط آنکه (بشرطی که )
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
sufficient condition U شرط کافی
Coulomb's condition U قید کولن
prevailing condition U شرط غالب
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
to make it a condition U شرط کردن
to change ones condition U زن گرفتن شوهرکردن
putting a condition U اشتراط
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
readiness condition U وضعیت اماده باش
restart condition U شرط بازاغازی
space condition U شرط فاصله
space condition U حالت فاصله
standard condition U شرایط استاندارد
standard condition U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
to buy on condition U شرط خریدن
to change ones condition U عروسی کردن
sufficient condition U شرط کافی [ریاضی]
condition of qualification U شرط صفت
condition of equilibrium U شرط تعادل
condition of corollary U شرط نتیجه
condition of performance U شرط فعل اثباتا"
condition code U کد شرط
condition code U رمز وضعیت
condition code U کدوضعیت اماد
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
in working condition U دایر
ignition condition U حالت احتراق
error condition U شرط خطا
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
condition of non performance U شرط فعل نفیا"
default condition U وضعیت قرار دادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
embankment condition U حالت یا شرائط خاکریزی
equilibrium condition U شرط تعادل
error condition U وضعیت خطا
in working condition U کارکننده
condition about description U شرط صفت
boundary condition U شرط کرانی
interesting condition U حمل
interesting condition U حاملگی
lay down the condition U شرط کردن چیزی
in good condition U بی عیب خوب
line condition U وضع خط
line condition U حالت خط
condition of readiness U شرایط امادگی
in a ruined condition U ویران
make it a condition U شرط کردن
interesting condition U ابستنی
mark condition U وضعیت نشان
an unclear condition which U consideration the ignoranceof causes شرط مجهولی که موجب جهل به عوضین میشود
ammunition condition U وضعیت مهمات
air condition U دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
condition of subsequent events U شرط نتیجه
reasonable term and condition U قید و شرط معقول
condition contrary to the requirement U شرط خلاف مقتضای عقد
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
idle circuit condition U وضعیت مدار بی بار
attack condition , alfa U الف
attack condition , alfa U وضعیت تک
condition contrary to the requirement U contract of
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
condition contrary to the requirment U شرط خلاف مقتضای عهد
condition contrary to the requirment of U شرط خلاف مقتضای عهد
He is in no condition (not fit)to work. U امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
In good condition (health). U سالم وبی عیب
condition about performance of an act U شرط فعل
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
in perfecting bail condition U بی عیب
condition which is impossible to fulfill U شرط غیر مقدور
person in whose favor a condition is mad U مشروط له
mint a mint condition U نونو
mint a mint condition U تازه تازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com