English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infinite loop U حلقه نامحدود
infinite loop U حلقه نامتناهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infinite U بیکران
the infinite U لاینتاهی
an infinite U بی نهایت
infinite U بی انتها
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
infinite U نامحدود لایتناهی
infinite U لایتناهی
infinite U نا محدود بی اندازه
infinite U سرمد
infinite U بی نهایت
infinite U نامحدود
the infinite space U فضای بیکران لاینتاهی
infinite quantity U مقدار بی نهایت
the infinite god U ذات
the infinite god U خدای سرمد
infinite universe U جهان نامتناهی
infinite universe U جهان باز
infinite series U سری نامحدود
infinite population U جامعه نامحدود
infinite group U گروه نامتناهی
infinite dilution U رقت بینهایت
an infinite quantity U بی نهایت
an infinite verb U فعل غیر مسندی
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
infinite time U بی پایان
infinite time U جاودانی
infinite set U مجموعه نامتناهی [ریاضی]
infinite time U تا ابد
infinite time U برای همیشه
infinite time U بی انتها
frequency of infinite attenuation U فرکانس قطب
sum of the terms of an infinite sequence U سری [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
do while loop U لوپ WHILE/DO
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
loop U گریز
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
to be in the loop <idiom> U در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop U حلقه درونی
inner loop U حلقه داخلی
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
do while loop U حلقه WHILE/DO
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop U دریچه
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U سوراخ
loop U ضربه بلند قوس دار
loop U حلقه شدن
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop U حلقه زدن
loop U درو در انتهای خرک
loop U چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop U پیچ خوردن حلقه زنی
loop U گره
loop U خمیدگی
loop U گره زدن
loop U حلقه دارکردن
loop U حلقه درون حلقه دیگر
loop U حلقه طناب
loop U پیچ چرخ
loop U حلقه
loop U کمند
loop U مهاری
uncontrolled loop U حلقه کنترل نشده
prusik loop U گره پلکانی
belt loop U حلقهکمربند
to stay in the loop <idiom> U در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
open loop U مدار باز
elastic loop U حلقهارتجاعی
loop hole U گریز
open loop U حلقه باز
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
button loop U دکمهرکاب
hanger loop U جایآویز
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
loop sling U حلقه بند تفنگ
loop-hole U سوراخ دیدبانی
arrow-loop U شکاف تهویه
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
loop-hole U روزنه
peg loop U میخحلقهطناب
loop stitches U کوکطنابی
heel loop قوس پاشنه
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
nested loop U حلقه لانهای
counting loop U حلقه شمارش
hysteresis loop U منحنی هیسترزیس
induction loop U حلقه القائی
inductive loop U حلقه ی القائی
local loop U حلقه محلی
loop antenna U انتن حلقوی
loop body U تنه حلقه
loop body U بدنه حلقه
loop checking U مقابله حلقه
loop code U کد حلقوی
loop control U کنترل حلقه زنی
loop antenna U انتن حلقهای
hysteresis loop U حلقه پسماند
armature loop U حلقه ارمیچر
armature loop U پیچک ارمیچر
current loop U حلقه جاری
curtain loop U بازوبندپرده
closed loop U حلقه مسدود
drill loop U حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop U حلقه ریزش اب
endless loop U حلقه بی پایان
endless loop U حلقه بی انتها
expansion loop U خم انبساط
feedback loop U حلقه باز خوردی
closed loop U حلقه بسته
loop counter U شمارنده حلقه
nested loop U حلقه تو درتو
loop step U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop sling U بند حلقهای
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
loop pass U پاس قوسی
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop line U دوراهی
loop structure U ساختار حلقهای
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
nested loop U حلقه اشیانهای
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion U ارزش دهی اغازی در حلقه
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop hole U روزنه
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
varley loop test U ازمایش با حلقه وارلی
magnetic hysteresis loop U حلقه هیسترزیس مغناطیسی
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
single loop armature U ارمیچر تک پیچکی
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
distributor service loop U خطسرویسپخش
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
loop knot tie U گره حلقوی
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
sleeve strap loop U بستنوارسرآستین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com