English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impact test U ازمایش ضربه
impact test U ازمون برخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bending impact test U ازمایش ضربه خمشی
notched bar impact test U ازمایش میله فاق دار
tensile impact test U ازمایش کشش ضربهای
Other Matches
impact U برخورد کردن
impact U اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact U اصابت گلوله
impact U برخورد
impact U اثر ترکش انفجار
impact U نشانزد
impact U ضربه زدن
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U ضربه
impact U اصابت اثر شدید
impact U بهم فشردن
impact U با شدت اصابت کردن ضربت
impact U پیچیدن
impact U زیرفشار قرار دادن
impact U با شدت اداکردن
impact U فشار
impact U تماس
center of impact U مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact pressure U نیروی اصابت فشار ترکش
impact area U محل اصابت
point of impact U نقطه اصابت
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
non impact printer U چاپگر
multiplier impact U اثر بهم فزایندگی
electron impact U برخورد الکترونها
electron impact U تصادم الکترونها
environmental impact U نشانزد زیست محیطی
line of impact U خط اصابت گلوله
impact acceleration شتاب ضربه ای
impact action U اثر انفجار
surface of impact U سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
surface of impact U سطح اصابت
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
impact action U عمل ترکش
impact coefficient U ضریب ضربه
point of impact U محل اصابت گلوله
impact strength U استحکام ضربهای
impact printer U چاپگرتماسی
impact point U نقطه بارریزی
impact point U نقطه فرود
impact point U نقطه پیاده شدن باچتر
impact point U محل اصابت گلوله
impact point U نقطه اصابت
impact parameter U پارامتر برخورد
impact parameter U پارامتر ضرب شونده
impact point U نقطه ترکش گلوله
impact pressure U فشار اصابت
impact strength U استحکام برخورد
impact sound U صدای برخورد
impact transducer U مبدل فرایندهای ضربهای
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
impact registration U ثبت مرکز اصابت
impact registration U ثبت تیر بروش مرکز اصابت
impact printer U چاپگر ضربهای
impact printer U چاپگر برخوردی
impact loss U افت انرژی در اثر برخورد
impact load U بار ضربهای
impact effect U اثر ضربه
impact drill U مته کوبشی
impact crusher U سنگ شکن ضربهای
impact chisel قلم ضربه ای
impact burst U ترکش ضربتی
impact burst U ترکش سطحی
impact basin U حوضچه بار شکن
impact basin U حوضچه ارامش
impact area U منطقه اصابت گلوله ها
impact effect U اثر برخورد
impact exitation U تحریک ضربهای
impact force U نیروی برخورد
impact hardness U سختی برخورد
impact force U نیروی ضربهای
impact factor U ضریب برخورد
impact factor U ضریب تشدید
impact factor U ضریب ضربه
impact ionization U ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
izod impact strength U استحکام ضربه ایزوتوپ
center of impact registration U ثبت مرکز اصابت
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
test U آزمایش
test U آزمون
z test U ازمون " زی "
f test U ازمون اف
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
x o test U ازمون ضربدر و دایره
test value U نمره ازمون
u test U ازمون یو
test U امتحان
test U تست کردن ازمایش
test U تست
test U معاینه کردن
test U ازمایش کردن
test U امتحان محک
test U اختیار
test course U مسافت ازمایش
t test U ازمون تی
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test U محک
test U امتحان کردن
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
self test U ازمایش خودکار
test U تست
self test U خودازمایی
test U معیار
test U محک زدن
test U ازمایش کردن امتحان
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U امتحان
test U ازمودن کردن
load test U ازمایش بار
load test U ازمون بار گذاری
load test U ازمایش با بار خارجی
literacy test U ازمون سواد
test run U رانش ازمایشی
test scaling U مقیاس بندی ازمون
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
stilling test U ازمون استیلینگ
test score U نمره ازمون
life test U ازمون حیات
tensile test U ازمایش کشش
test sophistication U کارکشتگی در ازمونها
test series U سری ازمایش
test set U دستگاه ازمایش
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
test run U اجرای ازمایشی
spot test U ازمایش فوری
manikin test U ازمون ادمک سازی
test protectors U نافر ازمایشات
test reliability U پایایی ازمون
standardized test U ازمون میزان شده
test room U ازمایشگاه
mantoux test U ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
test room U اطاق ازمایش
lucas test U ازمایش لوکاس
low test U اندک
low test U دارای خاصیت فراری
test routine U روال ازماینده
test run U اجرای ازماینده
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
test specimen U نمونه ازمایشی
test specimen U نمونه ازمایش
information test U ازمون معلومات
to put to the test U محک زدن
stripping test U ازمایش زدودگی
subjective test U ازمون غیرعینی
substitution test U ازمون جانشین سازی
tensile test U ازمون کششی
tensile test U ازمایش کششی
system test U ازمون سیستم
szondi test U ازمون زوندی
tapping test U ازمون ضربه زدن
test bed U صفحه ازمایش
informal test U ازمون غیررسمی
tollen's test U ازمون تولن
inkblot test U ازمون لکههای جوهر
inspection test U ازمایش کار
test specimen U نمونه ی ازمایش
test town U شهر مورد ازمایش
test town U شهرمورد نمونه گیری
test validity U اعتبار ازمون
test wise U ازمون اشنا
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
izod test U ازمایش ایزود
stripping test U ازمایش زدودن
ishihara test U ازمون ایشیهارا
intelligence test U ازمون هوش
intelligence test U ازمایش هوش
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
to put to the test U ازمودن
test pit U گودال ازمایشی
test program U برنامه ازماینده
test file U پرونده ازماینده
test economy U اقتصاد ازمون
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
proverbs test U ازمون ضرب المثلها
test data U دادههای ازمایشی
shear test U ازمایش برشی
puncture test U ازمایش قدرت نارسانایی
put to test U ازمودن
put to test U امتحان کردن
random test U ازمایش نامنظم
test element U وسیله ازمایش
preliminary test U ازمایش مقدماتی
power test U ازمون قدرت
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
test equipment U دستگاه ازمایش لامپ
test announcement U نتیجه ازمایش
test bar U میله ازمایش
test equipment U وسایل ازمایش
post test U پس ازمون
test element U حروف و اعداد ازمایش مدار
shop test U ازمایش کارگاهی
shearing test U ازمون برشی
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
random test U ازمایش پیشامدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com