Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i sold the book for rials 0
U
کتاب را
i sold the book for rials 0
U
ریال فروختم
i sold the book for rials 0
U
کتاب رافروختم 05ریال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
if one book cost rials
U
اگر یک کتاب 5 ریال بیرزد
if one book cost rials 0
U
اگر یک کتاب 04 ریال بیارزد
sold
U
اغواشده
sold
U
بفریفته
sold
U
فروخته شده بفروش رفته
it was sold at 0 year's p
U
بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
New and used cars are sold here .
U
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
the thing sold
U
مبیع
rials 0 or so
U
05 ریال چیزی بیشتریاکمتر
rials 0 or so
U
د رحدود 05 ریال
something like 00 rials
U
سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
Ships from and sold by Amazon
U
فروش و ارسال توسط آمازون
he sold the shirt off his back
U
پیراهن تنش راهم فروخت
tea is sold by the kilogramme
U
چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
it is worth 0 rials
U
ده ریال می ارزد
rials 0 the metre
U
متری 04 ریال
rials 0 the metre
U
مترش 04ریال
my purchases a to rials 00
U
خریدهای من سرمیزندبه 005 ریال
we put it at rials
U
روی ان گذاشتیم
we put it at rials
U
51 ریال
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
i am rials in pocket
U
سه ریال سود بردم
i am 0 rials out of pocket
U
05 ریال زیان
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال قیمت شد
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
by the book
U
ازروی کتاب
your book
U
کتاب شما
book value
U
ارزش ثبت شده در دفتر
you are welcome to my book
U
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book value
U
بهای دفتری
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one
U
جلد نخستین
book one
U
کتاب نخست
by the book
U
کتابی
i will t. you for the book
U
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
here is my book
U
کتاب من اینها
to d. into a book
U
نگاه مختصر بکتابی کردن
your book
U
کتابتان
with out book
U
برون سند کتابی ازبر
here is my book
U
اینست کتاب من
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
very many book
U
کتابهای خیلی زیاد
it was a p to another book
U
مقدمه کتاب دیگربود
that book
U
ان کتاب
book value
U
ارزش دفتری
the book is out of p
U
کتاب تمام شده است
book
U
بداخلاق
that book
U
این کتاب
the a of a book
U
خوانندگان کتابی
that is my book
U
کتاب من است
that is my book
U
این
to book something
U
چیزی را رزرو کردن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
book
U
شماره بازیگرخطاکار
book
U
دفتر
book
U
رزرو کردن توقیف کردن
book
U
ثبت کردن
book
U
درکتاب یادفترثبت کردن
book
U
کتاب
book
U
مجلد دفتر
book
U
فصل یاقسمتی از کتاب
this book is yours
U
این کتاب مال شما ست
book
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
white book
U
کتاب سفید
to gut a book
U
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
text book
U
کتاب اصلی دریک موضوع
telephnone book
U
دفتر تلفن
thank tou for that book
U
متشکرم
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
waste book
U
دفتر باطله
text book
U
کتاب درسی
text book
U
رساله
Yellow Book
U
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to bind a book
U
صحافی کردن یک کتاب
to bring to book
U
بازخواست کردن از
to bring to book
U
حساب پس گرفتن
to consult a book
U
سرکتاب باز کردن
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book
U
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to consult a book
U
از کتاب فال گرفتن
job book
U
کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
to e. upon acovnt book
U
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to subscribe for a book
U
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
time book
U
دفتر ثبت ساعات کار
to wade through a book
U
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
year book
U
سالنامه
word book
U
کتاب لغت
woman of the book
U
کتابیه
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book
U
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
what is this book worth?
U
این کتاب چقدر ارزش دارد
the book is my property
U
کتاب مال من است
the book is print
U
کتاب زیر چاپ است
the book is print
U
کتاب برای فروش موجودایت
tou book
U
لباس تکواندو
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
phone book
U
کتاب راهنمای تلفن
book keeping
U
حسابداری
[حسابداری]
the forthcoming book
U
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book
U
در حال خواندن کتابی
People of the Book
U
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
book keeper
U
دفتردار
throw the book at
<idiom>
U
شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book .
U
لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ?
U
عنوان این کتاب چیست ؟
edition
[ed.]
[of a book]
U
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
U
ویرایش
[کتابی]
book a seat
U
جا رزرو کردن
have one's nose in a book
<idiom>
U
دائم سر توی کتاب داشتن
word book
U
دیکشنری
word book
U
لغت نامه
word book
U
فرهنگ لغات
word book
U
قاموس
word book
U
کتاب لغت
word book
U
واژه نامه
You wI'll benefit by this book .
U
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself.
U
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book of matches
U
جعبهکبریت
book ends
U
کتابنگهدار
appointment book
U
دفترچهقرارملاقاتها
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone book
U
دفتر تلفن
phone book
U
دفتر حاوی شمارههای تلفن
log book
U
رخداد نامه
log book
U
رخداد نگاشت
have one's nose in a book
<idiom>
U
کرم کتاب خوانی داشتن
comic book
U
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
U
کتاب کاریکاتور
book plates
U
برچسب کتاب
book plate
U
برچسب کتاب
bound book
U
کتابپربرگ
spine of the book
U
تیرهپشتیکتاب
To bind a book.
U
کتابی را جلد کردن
Please fetch the book.
U
لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book
U
کتابقانون
rent book
U
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book
U
کتابمرجع
phrase book
U
لغتنامهمسافرت
pension book
U
برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book
U
دفترچهمیهمانها
exercise book
U
کتابتمرین
cookery book
U
کتابآشپزی
code book
U
کتابرمزگشا
book token
U
کارتخریدکتاب
address book
U
دفترچه تلفن
log book
U
دفتر رخدادهای روزانه
gun book
U
دفترچه خدمت توپ
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book
U
بازخواست کردن از
book review
U
مقاله درباره کتاب
book review
U
انتقاد از کتاب
book og kings
U
سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings
U
کتاب پادشاهان
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms
U
مزامیر داود
book of psalms
U
زبور حضرت داود
book of psalms
U
زبور داود
book of proverbs
U
کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account
U
دفترحساب
chap book
U
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
check book
U
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
cheque book
U
دفترچه چک
guide book
U
راهنمای مسافران
guide book
U
کتاب راهنما
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book
U
قوطی مگس ساختگی
field book
U
دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book
U
دفتر روزنامه
copy book
U
دفتر کپیه
condition book
U
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book
U
کتاب کلاسی
bell book
U
دفتر موتورخانه
cheque book
U
دسته چک
book of account
U
دفتر روزنامه
book of account
U
دفتر کل
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book
U
دفتر بروات
bell book
U
دفتر ثبت دستورات موتور
account book
U
دفتر حساب
accession book
U
فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book
U
قوانین موضوعه
statute book
U
کتاب قانون
statute book
U
کتاب نظامنامه
prayer book
U
دعانامه
prayer book
U
نماز نامه
prayer book
U
کتاب نماز
black book
U
کتاب سیاه
blank book
U
دفترسفید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com