English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
honour U عزت دادن به
honour U برات
honour U احترام کردن به
honour U قبول کردن
honour U یاحوالهای را قبول کردن
honour U ایفای تعهد کردن
honour U انجام تعهد
guest of honour U مهمانافتخاری
lap of honour U دورافتخاردوندهیااتومبیلران
battle honour U نشان افتخار
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U لیست افتخار
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
maid of honour U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
word of honour U قول شرف
point of honour U قضیه شرف
the pinnacle of honour U اوج عزت
title of honour U لقب
pledge one's honour U قول شرف دادن
to pledge one's honour U قول شرف دادن
point of honour U موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour U وام شرافتی
guard of honour U گارداحترام
honour your contracts U اوفوا بالعقود
rolls of honour U لیست افتخار
title of honour U کنایه
A prophet is not without honour, save in his own c. <proverb> U یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
To pawn ones life ( honour) . U زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract U بطور مقاطعه
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
in contract U طبق قرارداد
contract U منقبض شدن
contract with U عقد کردن
all in contract U قراداد کلی
contract U مقاطعه
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U عقد
contract U :قرارداد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
performance of a contract U اجرای قرارداد
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U شبه عقد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
lease contract U عقد اجاره
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
provisions of a contract U مواد قرار داد
prime contract U قرارداد اصلی
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین عقد
parties to the contract U متعاقدین
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
marriage contract U عقد نامه
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
license contract U قرارداد اجازه استفاده
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U خیاری
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
optional contract U مجازی
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to the contract U متعاملین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
marriage contract U عقد نکاح
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
service contract U قرارداد خدماتی
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
lease contract U اجاره نامه
contract period U دوره قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
conditional contract U عقد معلق
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
contract period U مدت قرارداد
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract U عقد موجل
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract U عقد مکره
invalid contract U عقد فاسد
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
futures contract U قرارداد سلف
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
inoperative contract U عقد غیر نافذ
optional contract U غیر واجب
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
irrevocable contract U عقد لازم
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract work U پیمانکاری
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract specification U مشخصات قرارداد
gratuitous contract U عقد غیر معوض
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
law of contract U قانون قرارداد
labor contract U قرارداد کار
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com