English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high water mark U بالاترین داغ اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high-water mark U بالاترین داغ اب
Other Matches
low water mark U نشان جزر کامل
safe water mark U علامتآببیخطر
low water mark U منتهای بدی اوضاع
mean high water U مد میانگین
high water U مد
mean high water U اب بالای میانگین
high water U مد دریا
high water U فراز اب
high water U حداکثر ارتفاع اب مد دریا
high water U دریا درحال مد
high water U طغیان اب
hell and high water <idiom> U هر نوع مشکلاتیاسختی
mean high water neaps U متوسط ارتفاع اب دریا
freshet [high water] U طغیان آب
come hell or high water <idiom> U هیچ فرقی نمیکنه چه اتفاقی بیافته
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
freshet [high water] U سیل
high water line U خط مد دریا
mean higher high water U ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
high-water marks U بالاترین داغ اب
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
mark U علامت گذاشتن
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U نشان
mark up U افزایش قیمت
mark up U سود توزیع کننده کالا
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U ایه
mark U مارک
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U ارزه
mark U نمره
mark U نشانه
mark U نشان علامت
mark U داغ
mark U هدف
mark U پایه نقطه
mark U درجه
mark U مرز
mark U حد
mark U توجه کردن
mark U علامت گذاری
mark U علامت گذاری کردن
mark U نشان کردن نشان
mark U بل گی_ری خوب
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U نشانه کردن حریف
mark U علامت
mark U پایه
mark U اثر
mark U علامت نشانه هدف
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark U مدرک
mark down U کاهش قیمتها
mark-up U سود توزیع کننده
beside the mark U پرت
mark down U تنزل قیمت
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
to mark off U جدا کردن
mark down U پایین اوردن قیمت
mark down U کاهش قیمت
mark U گواهی
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
beside the mark U خارج ازموضوع
mark off U خط کشیدن
word mark U علامت کلمه
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark-ups U سود توزیع کننده
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
word mark U نشان کلمه
bench mark U نشان
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
to impress a mark on something U چیزیرانشان کردن
to make one's mark U برجسته شدن
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
to miss a mark U خطا کردن
trade mark U علامت تجاری
trade mark U علامت بازرگانی
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
bench mark U نشانه مبنا
trade mark U علامت تجارتی
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
to miss a mark U نشانی را نزدن
bench mark U انگپایه
birth mark U ماه گرفتگی
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
check mark U علامت کنترل
tide mark U داغ مد
to hit a mark U نشانی را زدن
shoulder mark U درجه روی دوش
centre mark U نقطهمرکزی
Deutsche Mark U واحدپول
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
center mark U مرکز سوراخ
stonemason's mark U علامت سنگتراش
space mark U علامت فاصله گذاری
calibration mark U علامت کالیبراسیون
tape mark U نشان نوار
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
block mark U نشان کنده
to mark time U در جا زدن
guide mark U نشانهراهنما
repeat mark U خال
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
pock mark U ابله
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark U شاخص مبداء
black mark U سابقهی بد
ripple mark U شیارسطح چوب
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
shoulder mark U نشان سردوشی
lateral mark U علامتکناری
bench mark U نشانه
special mark U علامتمخصوص
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
stonemason's mark U نشان سنگ کار
mark sense U نشان گذار
mark time! U در جا
mark sense U نشان دریاب
mark time! U !
mark out a ground U تحدید حدود زمین
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
quotation mark U نشان نقل قول
quotation mark U علامت نقل قول
finger mark U اثر انگشت
finger mark U با انگشت چرک کردن
mark of mouth U نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
exclamation mark علامت تعجب
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
mark time <idiom> U با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
to make one's mark U اسم و رسم به هم زدن
drag mark U محل فشار
ear mark U داغ گوش
ear mark U نشان
mark sensing U نشان دریابی
mark sensing U نشان گذاری
mark sensing U علامت زدن با مداد نرم
mark sensing U نشان یابی
mark sensing U نشان دریایی
mark time U فرمان در جا
field mark U نشان میدان
file mark U نشان پرونده
end mark U علامت بی پایان
end mark U نشان خاتمه
end mark U نشان انتها
file mark U علامت فایل
mark time U در جا زدن در جا قدم رو
bench mark U رپر
ear mark U نشان کردن
dead mark U انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
bale mark U مشخصات عدل
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hash mark U خط نشان
You mark my words . U ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
hash mark U خط شروع مسابقه
mark condition U وضعیت نشان
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
hash mark U علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
Trade mark. U علامت تجارتی
You mark my words. U این خط واینهم نشان
strawberry mark U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
To overstep the mark. To go too far. U از حد معمول گذراندن
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
plate mark U انگ
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plimsol mark U مارک بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
plate mark U نشان عیار
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
frequency mark U نشانه فرکانس
frequency mark U علامت فرکانس
mark condition U شرط علامت
crop mark U در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
interogation mark U نشان پرسش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com