English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
he wears glasses U عینک زده است یادارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
looking-glasses U ائینه
glasses عینک
scissors-glasses عینک قیچی شکل
magnifying glasses U ذره بین
To wear glasses. U عینک زدن
field glasses U عینک صحرایی
field glasses U عینک رزمی
bleeding glasses U شاخ رگزنی
dark glasses عینک آفتابی
smoked glasses U عینک دودی
to wear glasses U عینک گذاشتن یازدن
half-glasses عینک یک چشمی
opera glasses U دوربین
safety glasses U عینک ایمنی
sun glasses U عینک آفتابی
look at the world through rose-colored glasses <idiom> U خیلی مثبت بودن
wears U سایش
wears U پوشاک
wears U دوام کردن
wears U پاکردن
wears U بر سرگذاشتن
wears U در بر کردن
wears U پوشیدن
wears U عینک یا کراوات زدن فرسودن
wears U ساییدن
wears U خوردگی
wears U سائیدن
wears U تغییر سمت دادن به دور از باد
wears U فرسایش
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears U فرسوده شدن
wears U پوسیدگی
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> U فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
he wears black U سیاه پوشیده است
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
He wears his socks into holes . U آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
he wears a new suit to day U امروز جامه
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
he wears a new suit to day U نوپوشیده است
constant dripping wears away the stone <proverb> U اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com