Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hardening constituent
U
جزء سخت گردانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constituent
U
جزء تشکیل دهنده
constituent
U
سازه تشکیل دهنده
constituent
U
جزء متشکله
constituent
U
عضو مجلس موسسان
constituent
U
جزء
constituent
U
سازا
constituent
U
جزء ترکیب کننده
constituent
U
مولفه
constituent
U
ماده متشکله
constituent
U
جزء اصلی
constituent
U
انتخاب کننده موکل
constituent
U
سازنده
constituent assembly
U
مجلس موسسان
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
minor constituent
U
عنصر فرعی
minor constituent
U
عنصر جزئی
alloying constituent
U
ترکیب کننده الیاژ
structual constituent
U
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
hardening
U
سخت شدن
hardening
U
سفت شدگی
hardening
U
سخت گردانی
after hardening
U
دوباره سخت کردن پلاستیک
hardening of mortars
U
سخت شدن ملاتها
hardening strain
U
تغییر طول سخت گردانی
hardening room
U
اطاق سخت گردانی
hardening of concrete
U
سخت شدن بتن
nitrogen hardening
U
سخت گردانی ازتی
work hardening
U
سخت گردانی سرد
precipitation hardening
U
سخت گردانی رسوبی
radiation hardening
U
سخت گردانی تابشی
rapid hardening
U
زود سخت
selective hardening
U
سخت گردانی انتخابی
self hardening steel
U
فولاد خود سخت گردانی
strain hardening
U
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
temper hardening
U
سخت گردانی بازپخت
water hardening
U
سختگردانی با اب
work hardening
U
سخت کاری فلزات
hardening distortion
U
شکستگی سخت گردانی
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
broken hardening
U
سخت گردانی شکسته
case hardening
U
سخت گردانی سطحی
hardening furnace
U
کوره سخت گردانی
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hardening crake
U
ترک سخت گردانی
hardening and temper
U
بهتر کردن تشویه ی فولاد
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
flame hardening
U
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
gas case hardening
U
سخت گردانی پوسته گازی
air hardening steel
U
فولاد هوا سخت شده
oil hardening steel
U
فولاد سخت گردانی روغنی
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
quench age hardening
U
سخت گردانی و ترساندن
depth of hardening zone
U
عمق سختی
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
rapid hardening portland cement
U
سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
high frequency induction hardening
U
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace
U
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com