English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hack chronometer U کرونومتر یدکی
hack chronometer U ساعت شماردقیق یدکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chronometer U زمان سنج
chronometer U گاه شمار کرونومتر
chronometer U کرنومتر
chronometer U گاه نگار
chronometer U ساعت شمار دقیق
chronometer U کرونومتر
chronometer U وقت نگار
gravity chronometer U زمان سنج گرانشی
hack U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack saw U اره بهن بری
hack U ضربت بریدن
hack saw U اره اهن بر
hack saw U قلم مو
hack saw U اره کمانه
hack U تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hack U کلنگ
hack U سرفه خشک وکوتاه چاک
hack U برش
hack U شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hack U ضربه
hack U زخم زدن
hack U خردکردن بیل زدن
hack U اسب کرایهای
hack U اسب پیر
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
hack U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack U کلنگ دو سر
hack U جنده
hack U نویسنده مزدور
hack U درشکه کرایه
hack knife U چاقوی مخصوص برش کامل
hack hammer U چکش تیشه مانندکه سنگ تراشان بکارمیبرند
hack saw tightener U خروسک اره کمانه
hard hack U بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
hard hack U اسپیره
to live at hack and manger U درفراوانی زیستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com