English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gates U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates U مدخل
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates U وسایل ورود ورودیه
gates U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates U سوزن اتصال به یک FET
gates U در بزرگ
gates U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gates U دروازه شروع اسکی
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U دروازه
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gates U راه تغذیه لشعلث
gates U گیت
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gates U مدخل دریجه سد
gates U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gates U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gates U دریچه
gates U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
logic gates U گیتهای منطقی
swing gates U دریچههای گردان
tail gates U دریچههای قسمت انتهائی سد
circular type gates U دریچههای نوع استوانهای
opening U دهانه
opening U شکافتن دفاع
opening U چشمه
opening U شروع
opening U گشایش
opening U سوراخ
for opening U برایبازکردن
opening U افتتاح گشایش
opening U سراغاز
the opening U الفاتحه
opening U جای خالی سوراخ
benko opening U گشایش بنکو
bird's opening U گشایش برد
bishops opening U گشایش فیل شطرنج
excretory opening U مجرایدفع
wall opening U روزنه دیوار
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
genital opening U دهانهیدستگاهتناسلی
circuit opening U حالت مدارباز
circuit opening U حالت قطع مدار
blocked opening U درگاه بسته
blocked opening U در مسدود
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
joke opening U دفاع مدرن شطرنج
larsen's opening U گشایش لارسن
larsen's opening U حمله نیمزوویچ
polish opening U گشایش
reti opening U گشایش رتی شطرنج
normal opening U گشایش نرمال یا فرانسوی
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
opening joints U درز گشایی
opening leaf U لنگه واشو
outward opening U دهانه خارجی
paris opening U گشایش پاریس شطرنج
joke opening U گشایش مضحک
joint opening U دهانه یک درز
polish opening U لهستانی
the opening chapter U فاتحه
the opening chapter U نخستین فصل
english opening U گشایش انگلیسی
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
sokolsky opening U گشایش لهستانی
sokolsky opening U گشایش سوکولسکی
scotch opening U گشایش اسکاتلندی
saragossa opening U گشایش ساراگوسا
opening capital U سرمایه اولیه
inverted opening U گشایش معکوس
ponziani's opening U گشایش پونتسیانی
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
opening night U شباولیناجراییکقطعههنری
opening time U زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
alapin's opening U گشایش الاپین
pulmonary opening U دهانهدیوی
anderssen opening U گشایش اندرسن
the opening chapter of the quran U فاتحه الکتاب
fire place opening U اتشخان اجاق
ring opening polymerization U بسپارش حلقه گشا
elasticized leg opening U کشلبهشورت
ring opening reaction U واکنش حلقه گشا
ruy lopez opening U گشایش روی لوپس
trimmed opening in a floor U قیف اشغالرو
trimmed opening in a floor U قیف زغالرو
queen's pawn opening U گشایش پیاده وزیر شطرنج
orang utan opening U گشایش اورانگوتان
orang utan opening U گشایش لهستانی
orang utan opening U گشایش سوکولسکی
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
bail arm opening mechanism U ماشینبازکنندهبازویمتحرک
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
casement window opening inwards U پنجرهدودر
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
indicator U نمودار
indicator U نماینده
indicator U شاخص
indicator U اندیکاتور
indicator U مقیاس
indicator U نمایشگر شاخص
indicator U راهنما
indicator U نشانگر
indicator U شاخص اندازه
indicator U عقربه
indicator U نشان دهنده
indicator U عقربه یاصفحه نشان دهنده
indicator U شناساگر
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator U چراغ راهنما
indicator U فشار سنج
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
indicator U علامت خط نشانه
on-off indicator U چراغروشنوخاموش
c o d indicator U عقربه سی او دی
indicator U علامت
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
indicator U نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
indicator U ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
priority indicator U اولویت نما
indicator lights U نورهایراهنما
range indicator U شاخص مسافت
front indicator U جلو
range indicator U طبله مسافت
range indicator U مقیاس مسافت
rogue indicator U کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
setting indicator U شاخصتنظیم
indicator telltale U شاخصساعتی
indicator needle U عقربهسوزنی
rear indicator U شاخصانتهایی
neutral indicator U شاخصسوخت
self-timer indicator U تنظیمگراتوماتیک
oxygen indicator U اکسیژنیدک
position indicator U شاخص نماها
priority indicator U نماینده اولویت
front indicator U فشارسنج
ring indicator U نشان دهنده حلقه
tuning indicator U میزان نما
stack indicator U پشته نما
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
speed indicator U سرعت نما
system indicator U طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
speed indicator U تندی نما
stack indicator U نماینده پشته
voltage indicator U دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
rudder indicator U نشانگر تیغه سکان
power indicator U شاخصروشن
charge indicator U اندازهشارژ
calls indicator U نمایشدهندهزنگتلفن
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
routing indicator U نمایندهء مسیرگزینی
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
wind indicator U بادنما
wheel indicator U نشانگر سکان
switch indicator U گزینه نما
complex indicator U نشانگر عقده
economic indicator U شاخص اقتصادی
economic indicator U علائم اقتصادی
elevation indicator U صفحه نمودار درجه
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
error indicator U در روی خطا نما
external indicator U نشان دهنده وضع خارجی وسیله
frequency indicator U بسامد نما
frequency indicator U دستگاه نشان دهنده فرکانس
gas indicator U دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
ground indicator U اشکارساز اتصال با زمین
indicator diagram U دیاگرام نشاندهنده
attitude indicator U دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
dual indicator U نشاندهنده دوتایی
column indicator U نشانگر ستونی
climb indicator U اوج نما
check indicator U مشخص کننده مقابله
density indicator U چگالی سنج
dial indicator U دستگاه نشاهدهنده مدرج
check indicator U نماینده مقابله
airspeed indicator U سرعت نما
direction indicator U دستگاه جهت نمایی
direction indicator U دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
balance indicator U ترازنما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
indicator electrode U الکترود شاخص
indicator electrode U الکترودنشان دهنده
magnetic indicator U سمت یاب مغناطیسی هواپیما
achromatic indicator U شناساگر اکروماتیک
mode indicator U نشانگر حالت
absence indicator U غیبت نما
neon indicator U شاخص نئونی
absence indicator U جانشین
overflow indicator U سرریز نما
overflow indicator U سرریزنما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com