Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
game keeper
U
قرق چی
game keeper
U
قرق چی میدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keeper
U
محافظ
keeper
U
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
U
دروازه بان
keeper
U
نگهدار
keeper
U
بازرس
keeper
U
حافظ
keeper
U
نگهبان
bee-keeper
U
زنبور پرور
gate keeper
U
دروازه بان
keeper ring
U
حلقهنگهدارنده
wicket-keeper
U
عقبدار
cow keeper
U
گاودار
book keeper
U
دفتردار
magnet keeper
U
حفاظ اهنربا
bath keeper
U
حمامی
bath keeper
U
گرمابه دار
wicket-keeper
U
دروازهبان
door keeper
U
دربان
file keeper
U
بایگان
meat keeper
U
جاگوشتی
time keeper
U
وقت نگه دار
bee-keeper
U
زنبوردار
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
time keeper
U
وقت نگهدار
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
time keeper
U
متصدی اوقات
range keeper
U
محاسب توپ
range keeper
U
محاسب مسافت توپ
score keeper
U
منشی
shop keeper
U
دکان دار
shop keeper
U
صاحب دکان
time keeper
U
متصدی اوقات کار
keeper of magnet
U
حفاظ اهنربا
goal keeper
U
دروازه بان
keeper of a seal
U
مهر دار
penalty time keeper
U
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
goal keeper line
U
خط دروازه بان
aviation sotre keeper
U
انبار دار قسمت هواپیمایی
keeper
[protector]
[presever]
U
نگاهدار
[محافظ ]
changing the goal keeper
U
تعویض دروازه بان
game keep
U
شکاربان
game keep
U
قرق چی
game keep
U
پاسبان شکار
game and game
U
یکدست ویکدست
game and game
U
یک بیک
the best game out
U
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
the game is up
U
بازی تمام شد
the game is up
U
بازی باخت
i was very u. at that game
U
خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is on
U
بازی دایر است
game
U
دست انداختن
game
U
اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game
U
تفریح کردن
game
U
اهل حال
game
U
سرحال
game
U
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game
U
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game
U
کامپیوتر مخصوص
game
U
شکار
game
U
سرگرمی دوربازی بازی کردن
game
U
شکار گرفته شده
game
U
چلاق
game
U
معیوب
game
U
شوخی
game
U
بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game
U
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
game
U
یک دوربازی
game
U
مسابقه
game
U
جانور شکاری
game
U
بازی
game
U
مسابقههای ورزشی
game
U
هرنوع ورزش بامقررات
game
U
سرگرمی شکار
to game away one's money
U
درقمارپول ازدست دادن
to kill game
U
شکارزدن
to die game
U
مردانه جان دادن
to make game of
U
دست انداختن
skin game
U
قمار از روی تقلب
skin game
U
تقلب درقمار
skin game
U
فریبکاری
suspension of the game
U
تعویق و تاخیر بازی
stoppage of the game
U
توقف بازی
three knights' game
U
بازی سه اسب
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
spanish game
U
بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
team game
U
بازی گروهی
to make game of
U
مسخره کردن ریشخند کردن
ball game
U
شرایط وضعیت
parlour game
U
بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
board game
U
بازی روی تخته
fair game
U
شکار مجاز
fair game
U
شکار قانونی
a game of chess
U
یک مسابقه شطرنج
fair game
U
آماج روا
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
fair game
U
دست انداختنی
fair game
U
مسخره کردنی
football game
U
بازی فوتبال
waiting game
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Do you know how to play this game ?
U
این بازی رابلد هستید ؟
ball game
U
هماورد
ball game
U
مسابقه
ball game
U
گوبازی
to play the game
U
رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game
U
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two pawns game
U
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game
U
بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game
U
بازی وینی شطرنج
war game
U
جنگ ازمون
war game
U
مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game
U
اجرای بازی جنگ
war game
U
بازی جنگ کردن
war game
U
بازی جنگ
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
zero sum game
U
بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game
U
ورزش یا بازی با توپ
game cartridge
U
محلورودیبازی
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
game bag
U
خرجین شکاری
game bird
U
یک امتیاز
game bird
U
پرنده موردنظر درشکار
game clock
U
ساعت ورزشگاه
game cock
U
خروس جنگی
game cycle
U
دوره بازی
game cycle
U
دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish
U
ماهی مجاز برای صیادی
game fish
U
ماهی موردنظر
game fowl
U
مرغ شکاری
game fowl
U
خروس جنگی
game law
U
قانون شکار
game management
U
شکارداری
game management
U
شکاربانی
game of chance
U
بازی قمار
four knight's game
U
بازی چهار اسب
four handed game
U
بازی چهارنفره
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game
U
بازی قدرتی
video game
U
بازی دیدنی
acrade game
U
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game
U
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game
U
بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game
U
بازی در انتهای زمین تنیس
centre game
U
بازی مرکزی
choose up game
U
بازی غیررسمی
closed game
U
بازی بسته
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game
U
بازی کامپیوتری
crampet game
U
بازی شطرنج
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game
U
وارد بازی شدن
game plan
U
استراتژی بازی
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
passing game
U
حمله با استفاده از پاس به جلو
italian game
U
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
open game
U
بازی باز شطرنج
game fowl
U
نژاد خروس جنگی
laws of the game
U
مقررات مسابقه
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
losing game
U
بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game
U
وسط بازی
off hand game
U
بازی غیررسمی
shell game
U
گردو بازی
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
hard game
U
بازی دشوار
perfect game
U
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect game
U
باحداکثر 003 امتیاز
game playing
U
playing computerizedgame
short game
U
ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
shell game
U
قمار با گردو
game ball
U
توپ بازی
game point
U
امتیاز پایانی
game theory
U
نظریه بازیها
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory
U
نظریه بازی
game theory
U
تئوری بازی
off hand game
U
بازی جنبی
scotch four knights' game
U
بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
semi open game
U
بازی شطرنج نیمه باز
to deal out
[card game]
U
کارت دادن
[ورق بازی]
Shall we play a game of cards?
U
یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
queen's pawn game
U
بازی پیاده وزیر شطرنج
pre game drills
U
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
big game reel
U
قرقره صید ماهیهای بزرگ
two person zero sum game
U
در تئوری بازیها
game misconduct penalty
U
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
to play a poor game
U
ناشی بودن مهارت نداشتن
to play a poor game
U
بدبازی کردن
video game machine
U
ماشین بازی تصویری
half giuoco game
U
بازی نیمه جوئوکو شطرنج
to fly at a higher game
U
همت برچیزعالی ترگماشتن
two person zero sum game
U
بازی دو نفره با مجموع صفر
this game is proper to spring
U
این بازی مخصوص بهار است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com