English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free radical polymerization U بسپارش رادیکالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radical ion polymerization U بسپارش یونی رادیکال
free radical U رادیکال ازاد
free radical addition U افزایش رادیکالی
free radical substitution U استخلاف رادیکالی
free radical chain reaction U واکنش زنجیری رادیکالی
polymerization U بسپارش
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
polymerization U پولیمریزه شدن
stereopecific polymerization U بسپارش فضا ویژه
anionic polymerization U بسپارش انیونی
chain polymerization U بسپارش زنجیری
chain polymerization U بسپارش افزایشی
cationic polymerization U بسپارش کاتیونی
solution polymerization U بسپارش محلولی
stepwise polymerization U بسپارش مرحلهای
bulk polymerization U بسپارش تودهای
degree of polymerization U درجه بسپارش
pearl polymerization U بسپارش مرواریدی
emulsion polymerization U بسپارش امولسیونی
addition polymerization U بسپارش افزایشی
addition polymerization U بسپارش زنجیری
step polymerization U بسپارش مرحلهای
condensation polymerization U بسپارش تراکمی
suspension polymerization U بسپارش تعلیقی
interfacical polymerization U بسپارش در سطح مشترک
ionic polymerization U بسپارش یونی
mass polymerization U بسپارش تودهای
fluid bed polymerization U بسپارش در بستر سیال
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
average degree of polymerization U درجه متوسط بسپارش
step reaction polymerization U بسپارش مرحلهای
step growth polymerization U بسپارش مرحلهای
critical degree of polymerization U درجه بحرانی بسپارش
chain growth polymerization U بسپارش زنجیری
chain growth polymerization U بسپارش افزایشی
ring opening polymerization U بسپارش حلقه گشا
radical U اساسی
radical U طرفدار اصلاحات اساسی
radical <adj.> U افراطی
radical <adj.> U تندرو
radical U ریشه [ریاضی]
radical U جذر [ریاضی]
radical U رادیکال
radical U ابتدایی
radical U اصلی
radical U ریشه
radical U قسمت اصلی
radical U اصل سیاست مدار افراطی
radical U طرفداراصلاحات اساسی
radical U تندرو
radical U بنیان
radical U بن رست
radical U ریشگی
radical U علامت رادیکال
radical U بنیادی
radical U افراطی افراط گرا ریشهای
radical U ریشگی اساسی
radical <adj.> U رادیکال
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
acid radical U ریشه اسید
acid radical U بنیان اسید
acid radical U ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
radical behaviorism U رفتارگرایی افراطی
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
radical inhitator U بازدارنده رادیکالی
radical intiator U اغازگر رادیکالی
radical sign U علامت جذر
radical economists U اقتصاددانان رادیکال
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free for all U زدوخوردهمگانی
free for all U داد وبیداد
having free will U فاعل مختار
having free will U ازادکار
i did that of my own free will U این کار را کردم
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
i did that of my own free will U به میل خود
free <adj.> U دست و دلباز
free U مطلق
free U روا
free U مجاز منفصل
free U رها
free U بطور مجانی ازادکردن
free U ازاد
free will U اختیاری
free will U ازادی اراده
free will U طیب خاطر
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U ازادکردن
free U مستقل
free U اختیاری مختار
free U مجانی
free U رایگان سخاوتمندانه
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free will U اراده ازاد
free will U اختیار
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U ترخیص کردن میدانی
free U حرکت قایق در جلو باد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U بازیگر ازاد
free U جایز
free U بخشودن
free U تحویل
free U فاقد
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free trader U بدون گمرک
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling U حالت خلاصی
free wheeling U خلاصی
free tower U برج ازاد
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex U گرداب ازاد
free volume U حجم ازاد
free tower U برج پرش ازاد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free trader U تجارت ازاد
free turbine U توربین ازاد
free with ones money U ولخرج
free world U جهان ازاد
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
heart free U مبرا از عشق
mean free path U مسافت ازاد متوسط
heart free U ازاد ازقید عشق
guns free U توپها اتش باختیار
free zone U منطقه ازاد تجاری
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
mean free path U مسافت ازاد میانگین
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free on boand U فوب
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free play U بدون محدودیت
free play U لق
free play U ازاد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free oscillation U نوسان ازاد
free person U حر
free play U بازی ازاد
free space U فضای ازاد
free space U فضای خالی
free swimming U شناور
free swimming U قادر به شنا
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers U ازاد فکران
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
free thought U ازادی فکر لامذهب
free throw U پنالتی
free throw U پرتاب ازاد
free surface U سطح ازاد
free surface U مخازن ازاد اب
free surface U سطح اب ازاد
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free spoken U بی محابا
free spokenness U رک گویی
free spokenness U ساده گویی
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream U جریان ازاد
free support U تکیه گاه ازاد
free throw U پاس بدون مانع
free from error <adj.> U بدون مشکل
free rider U آدم مفت خور
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
free rider U آدم لاشخور
problem-free <adj.> U بدون دردسر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com