Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
truck
U
معامله خرده ریز بارکش
truck
U
کامیون
truck
U
مبادله
truck
U
سروکار داشتن با
truck
U
معامله کردن
truck
U
معامله
truck
U
محصول باغ که به بازار حمل شود
truck
U
واگن روباز چرخ باربری
truck
U
کلاهک بالای دکل
truck
U
واگن قطار
truck
U
masthead
truck
U
کامیون بارکش
truck
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
tipper truck
U
کامیونتخلیهکننده
pickup truck
U
وانتپیکان
pallet truck
U
حاملتختهای
forklift truck
U
کامیونبالابردوشاخه
flat truck
U
باریمسطح
pallet truck
U
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
carryall truck
U
کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
dump truck
U
کامیون کمپرسی
dump truck
U
کامیون زباله بر شهرداری
cement truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
forklift truck
U
فورک لیفت ترازو دار
forklift truck
U
لیفت تراک
toilet truck
U
کامیونبالابر
truck crane
U
ماشینجرثقیل
dumper truck
U
ماشینحملخاک
garbage truck
U
کامیونحملزباله
truck mixing
U
مخلوط کردن بتن روی کامیون
truck trailer
U
ترایلر کامیون
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
panel truck
U
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
truck mixer
U
بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
truck master
U
مامور یا سرپرست چندکامیون
truck loading
U
سربار کامیون
stake truck
U
کامیون نرده دار
tow truck
U
کامیون جرثقیل دار
lift truck
U
خودرو دارای جرثقیل
panel truck
U
بارکش کوچک موتوری
straddle truck
U
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck vehicle
U
خودرو نظامی
truck vehicle
U
کامیون
container truck
U
کامیونکانتینردار
sprinkler truck
U
اتومبیل ابپاش
truck head
U
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
lift truck
U
لیفتراک
boom truck
U
کامیونبالابر
small truck
U
کامیون کوچک
ladle truck
U
واگن چمچه
ready-mix truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
high speed truck
U
کامیون پردور
transit-truck mixer
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
covered bogie truck
U
کامیونواگنتختسرپوشیده
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
bulkhead flat truck
U
دیوارهسطحکامیون
fork-lift truck
U
نوعیوسیلهحرکتی
platform pallet truck
U
چرخمسطحسکویی
piggyback flat truck
U
کامیونسواربرسطحبرف
aerial ladder truck
ماشین آتشنشانی
aircraft maintenance truck
U
کامیونتعمیرهوایی
hydraulic pallet truck
U
ماشینحملبارهیدرولیکی
bogie goods truck
U
کامیونحملکالا
drinking water truck
U
کامیونآبآشامیدنی
ready-mix truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
free for all
U
زدوخوردهمگانی
free for all
U
داد وبیداد
having free will
U
فاعل مختار
having free will
U
ازادکار
i did that of my own free will
U
به میل خود
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
You are free to go now.
U
اکنون آزادید بروید.
free will
U
اراده ازاد
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will
U
ازادی اراده
free
U
مجاز منفصل
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
مستقل
free will
U
اختیار
free will
U
اختیاری
free
U
فاقد
free
U
اختیاری مختار
free
U
مجانی
free
U
رایگان سخاوتمندانه
free
U
روا
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free will
U
طیب خاطر
free
U
رها
free
U
بطور مجانی ازادکردن
free
U
مطلق
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
U
حرکت قایق در جلو باد
free
U
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
U
بازیگر ازاد
free
<adj.>
U
دست و دلباز
free
U
جایز
free
U
ازادکردن
free
U
بخشودن
free
U
تحویل
free
U
ترخیص کردن میدانی
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
free
U
ازاد
leave someone free to
U
مخیر گذاشتن کسی
obsolescence free
U
دستگاه متروک
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path
U
مسافت ازاد متوسط
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
tax free
U
بخشوده از مالیات
setting free
U
ازاد کردن برده
stimulus free
U
محرک- نابسته
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
setting free
U
عتق
set free
U
ازاد کردن
sailing free
U
باد ازاد
running free
U
بادبانی با باد پاشنه
running free
U
خلاص کار کردن
post free
U
بدون نیاز به تمبر زدن
free heartedness
U
ازادگی
tax free
U
معاف از مالیات
heart free
U
مبرا از عشق
free spillweir
U
سرریز ازاد
free swimming
U
شناور
free swimming
U
قادر به شنا
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
U
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
U
ازاد فکران
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free thought
U
وارستگی از مذهب
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free throw
U
پنالتی
free surface
U
سطح ازاد
free surface
U
مخازن ازاد اب
free spoken
U
رک گو
free spoken
U
ساده گو
free spoken
U
بی پرده
free spoken
U
بی محابا
free spokenness
U
رک گویی
free spokenness
U
ساده گویی
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
U
جریان ازاد
free support
U
تکیه گاه ازاد
free surface
U
سطح اب ازاد
guns free
U
توپها اتش باختیار
free throw
U
پرتاب ازاد
free wheeling
U
حالت خلاصی
free wheeling
U
خلاصی
free with ones money
U
ولخرج
free world
U
جهان ازاد
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
free zone
U
منطقه ازاد
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
free wheel
U
حرکت بدون رکاب زدن
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف در رویت
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free throw
U
پاس بدون مانع
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
U
برج ازاد
free tower
U
برج پرش ازاد
free trader
U
تجارت ازاد
free trader
U
بدون گمرک
free turbine
U
توربین ازاد
free verse
U
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
U
حجم ازاد
free vortex
U
گرداب ازاد
heart free
U
ازاد ازقید عشق
alcohol-free
<adj.>
U
بدون الکل
free rider
U
آدم لاشخور
free rider
U
آدم مفت خور
free stroke
U
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free shipping
<adj.>
U
حمل رایگان
free from error
<adj.>
U
بدون مشکل
free from error
<adj.>
U
بی عیب و نقص
free from error
<adj.>
U
بی عیب
barrier-free
U
بدون حائل
Free Classicism
U
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic
U
احیای سبک گوتیک
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor
U
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
postage-free
<adj.>
U
حمل رایگان
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com