English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frame of an apparatus U شاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apparatus U جهاز
apparatus U اسباب
apparatus U الت دستگاه
apparatus U لوازم
apparatus U ماشین
apparatus U دستگاه
apparatus U شعبه حزب
apparatus U شعبه
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
apparatus U اپارات
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
mental apparatus U دستگاه ذهن
measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری
gasifying apparatus U دستگاه تبخیر
gasifying apparatus U کاربراتور
absorption apparatus U دستگاه جذب
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
receiving apparatus U وسیله برقی
breating apparatus U دستگاه دم زدن
breating apparatus U دستگاه تنفس
orsat apparatus U دستگاه رسا
diving apparatus U تختهپرش
x ray apparatus U دستگاه رونتگن
Golgi apparatus U دستگاهگلژی
smoking-apparatus U ماشیندودزا
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
throwing apparatus U لوازم پرتاب
psychic apparatus U دستگاه روانی
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
electrical scoring apparatus U دستگاهامتیازبندیبرقی
error of measuring apparatus U خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
self-contained breathing apparatus U اسبابتنفسی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
horse [gymnastics apparatus] U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
abderthalden drying apparatus U دستگاه خشک کن ابدرهالدن
induction heating apparatus U شوفاژ القائی
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
high tension apparatus U دستگاه فشار قوی
insulation testing apparatus U عایق سنج
strain test apparatus U دستگاه ازمون دگروشی
disruptive voltage measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
frame up U دسیسه
frame up U توط ئه
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
saw frame U کمان اره
K-frame U قاببصورتحرفk
frame up U دوز وکلک
frame U دنده عرضی
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame U کالبد
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U قواره
frame U قاب کادر
frame U چهارچوب
frame U کنترل هایی
frame U استاتور استخوان بندی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U شاسی
frame U تنه
frame U فریم
frame U صحنه
frame U چهارچوب تنه
frame U پاپوش درست کردن
frame U بدن
frame U سازه
frame U قاب چارچوب کمان
frame U منطق اسکلت
frame-up U پرونده سازی
frame-up U توط ئه
frame U تنظیم کردن
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U هیکل حالت موقتی
frame U باربست
frame U قاب
frame U بیان کردن
frame U فرمول
frame U چارچوب
frame U ساختمان
frame U قاب کردن
frame U قاعده
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
cold frame U سرما دورکن
head of frame U سرقاب
two light frame U پنجره دوچشمه
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
freeze-frame U قاب ایستایی
frame push U اهرم فشاردهنده
burner frame U سوخت
freeze-frame U قاب ایستا
time frame U چارچوب زمانی
time frame U مدت لازم
frame stile U قالبنردبانی
metal frame U قالبفلزی
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
frame of mind U حالتذهنیفرد
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
burner frame U قالب
frame agreement U توافق اولیه
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
box-frame U قاب صندوقی
wire frame U قالبفلزی
web frame U قالبشبکهای
overhead frame U قالببالایسر
portal frame U قالبدرگاهی
roller frame U قالبدورانی
sash frame U حمایلقاب
timber frame U قالبچوبی
warp frame U قاب چله
track frame U قالبشیار
vertical frame U قالبعمودی
walking frame U قالبچهارپا
warping frame U قالبپیچنده
door-frame U چارچوب در
window-frame U قاب پنجره
frame of reference U چهارچوب داوری
frame antenna U انتن چارگوش
frame frequency U بسامد صحنه
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
frame work U چهارچوب
full frame U قاب کامل
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
sill of frame U آستانهقاب
door frame U چارچوب در
distribution frame U مقسم
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
window frame U قاب پنجره
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame-ups U توط ئه
frame-ups U پرونده سازی
machine frame U چارچوب دستگاه
magnet frame U یوغ اهنربایی
page frame U قاب صفحه
picture frame قاب عکس
piling frame U داربست
plan frame U چارچوب برنامه
crane frame U چارچوب جرثقیل
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame U دستگاه مقایسهای
space frame U قاب سه بعدی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to connect to frame U اتصال به بدنه
page frame U قالب صفحه
pack frame U کوله پشتی زین دار
two light frame U پنجره دو قلو
main frame U کامپیوتر بزرگ
mast frame U قاب چهارگوش
mirror frame U جعبه اینه
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
intermediate distribution frame U مقسم میانی
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
gap frame press U پرس "سی " شکل
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad) <idiom> U
middle rial of door frame U قیدچه
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com