English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
bicycle دوچرخه
bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycle U دوچرخه پایی
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
It was wrong of you to take the bicycle . U کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
folding bicycle U دوچرخه تاشو
to hop on your bicycle U روی دوچرخه خود جهیدن
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
bicycle kick U پای دوچرخه
bicycle path U راه دوچرخه رو
bicycle pump U تلمبه دوچرخه
to walk a bicycle U دوچرخه را با دست بردن
I bought the bicycle on impulse . U یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
To dismount from a horse(bicycle). U از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
motor assisted bicycle U موتورسیکلت
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. U حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
well fixed U ثروتمند
well fixed U دارا
well fixed U پولدار
well fixed U خوب تثبیت شده
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed U ثابت شده
fixed U قطعی
fixed U ماندنی
fixed U معین
fixed U مقطوع
fixed U ماندنی مقطوع
fixed U ثابت
fixed U گیردار
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed field U میدان ثابت
fixed fire U اتش متمرکز
fixed fire U اتش نشان شده
fixed reticle U تار موی ثابت زاویه یاب
fixed resources U منابع ثابت
fixed support U تکیه گاه گیردار
fixed head U با نوک ثابت
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
fixed support U بردگاه گیردار
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
fixed format U قابل ثابت
fixed radix U با مبنای ثابت
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed weight U وزن ثابت
fixed cost U هزینه ثابت و معین
fixed casement U قاب ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capital U سرمایه ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
fixed capacitor U خازن ثابت
fixed costs U هزینههای سرمایهای
fixed factor U عوامل تولید ثابت
fixed system U توزیع ثابت اب
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed echo U اکوی ثابت
fixed disk U دیسک ثابت
fixed davit U davit gantrytype : syn
fixed davit U جرثقیل ثابت
fixed davit U قایق بالابر ثابت
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed budget U بودجه ثابت
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed price U قیمت ثابت
fixed stars U ثوابت
fixed pivot U لولای ثابت
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed point U ممیز ثابت
fixed point U با ممیز ثابت
fixed point U نقطه ثابت
fixed star U ثوابت
fixed star U ستاره ثابت
fixed spool U قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed spacing U فاصله دهی ثابت
fixed shell U گلوله متصل
fixed portion U سهام معینه
fixed portion U فرض
fixed material U مواد پایدار
fixed light U چراغ ثابت
fixed round U فشنگ کامل
fixed idea U فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea U تعصب
fixed income U درامد ثابت
fixed inputs U نهادههای ثابت
fixed inputs U منابع ثابت
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
fixed length U با درازای ثابت
fixed supply U عرضه ثابت
fixed storage U حافظه ثابت
fixed storage U انباره ثابت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
fixed property U سرمایه ثابت
fixed property U اموال غیر منقول
fixed round U فشنگ ثابت
fixed assets U داراییهای ثابت
fixed jaw U اهرم ثابت
fixed wing U بال ثابت
fixed base U پایهثابت
we fixed in the town U در شهر ماندیم
carbon fixed U ذغال ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
fixed arch U طاقثابت
fixed bayonet U سرنیزهثابت
fixed blade U تیغهثابت
fixed platform U سکویثابت
fixed winglet U بالچهثابت
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed ammunition U مهمات ثابت
fixed beam U تیر ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed beam U تیر دو سر گیردار
fixed beam U تیر گیردار
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed beam U تیر دوسر گیردار
fixed-wing U بال ثابت
fixed assets U دارائیهای ثابت
fixed asset U دارائی ثابت
fixed bridge U پل ثابت
fixed area U ناحیه ثابت
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
gear U پوشش دنده دار
gear U پوشانیدن
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U انتقال دادن
gear دنده
gear چرخ دنده
gear U اسباب لوازم
gear U ادوات
gear U افزار
gear U الات جامه
gear U کردن اماده کارکردن
gear U جعبه دنده
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
out of gear U خراب
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
out of gear U ازهم سواشده
to go out of gear U خراب شدن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
in gear U دایر
gear in U درگیری دو چرخ دنده
in gear U اماده
in gear U اماده حرکت
gear in U درگیر شدن
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed selling price U قیمت ثابت فروش
fixed-roof tank U سقفثابتمخزن
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
heirs having fixed shares U ذوالفرائض
fixed word length U کلمه با طول ثابت
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
moment at fixed ends U لنگر سر گیردار تیر
fixed term deposit U سپرده ثابت
fixed disc [British E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disk [American E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed distance marking U خطمقطعثابت
total fixed cost U کل هزینه ثابت
fixed input coefficients U ضریب نهادههای ثابت
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed share of an heir U فرض در ارث
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
fixed length record U رکورد با درازای ثابت
fixed length record U مدرک با درازای ثابت
fixed head disk U دیسک با نوک ثابت
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
fixed ground water U اب زیرزمینی ماندگار
fixed exchange rate U نرخ مبادله ثابت ارز
fixed exchange rate U نرخ ثابت ارز
fixed end moment U لنگر گیرداری
fixed cost curve U منحنی هزینه ثابت
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
fixed interval schedule U برنامه فاصلهای ثابت
cost plus a fixed fee U هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed length record U رکورد باطول ثابت
fixed numeric format U قالب عددی ثابت
fixed program computer U computer program wired
fixed ratio schedule U برنامه نسبتی ثابت
fixed post system U سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system U سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed point representation U نمایش ممیز ثابت
fixed point part U جزء کسری
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number U عدد با ممیز ثابت
fixed pitch propeller U ملخ با گام ثابت
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed production coefficients U ضرایب تولید ثابت
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
differential gear U دنده عقب اتومبیل
crown gear U چرخ دنده محدب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com