English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line U خط رهایی بمب
bomb release point U نقطه رهایی بمب
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final U غایی
final U قاطع
final U غایی قطعی
final U نهایی
final U پایانی
final U اخرین
final value U ارزش نهایی
final U نهائی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final U قطعی
final U تهایی
final U مسابقه نهایی
final U فینال
bomb U مخزن
bomb U بمباران کردن
bomb U نارنجک
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb U بن بست
bomb U بمب
bomb U شکست فاحش
bomb U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb U غیر رسمی از بین رفتن
A-bomb U بمب اتمی
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
H-bomb U بمب هیدروژنی
A-bomb U بمباران اتمی کردن
final goods U کالای نهائی
final drive U محرکه محور عقب
final payment U پراخت نهائی
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
final diameter U قطر نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final goods U کالا برای مصرف نهائی
final heading U مسیر پرواز نهایی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final invoice U صورت حساب نهایی
final destination U مقصد نهایی
final demand U تقاضای نهائی
final decision U رای قطعی و نهایی
final cut U برش نهایی
final measurement U اندازه گیری نهایی
final judgement U حکم نهایی
final cinditions U شرایط فینال
final instrument U معادل act final
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final cinditions U شرایط پایانی
final result U نتیجه نهایی
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final temperature U درجه حرارت نهایی
final term U جمله نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final assembly U نصب نهایی
semi-final U نیمه نهایی
semi-final U نیم پایانی
semi-final U مسابقات نیم پایانی
Cup Final U بازیفینال
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
final whistle U سوت پایان [ورزش]
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
final report U گزارش نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
final award U رای قطعی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
final act U سند نهایی
final act U قطعنامه
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final approach U مسیر نهایی فرود
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
final assembly U مونتاژ نهایی
final test U ازمایش نهائی
final position U وضعیت نهایی
final process U دستور اجرای حکم
final price U اخرین قیمت
final state U حالت پایانی
final payment U پرداخت نهایی
final price U قیمت نهائی
to release one's right U از حق خود چشم پوشیدن
to release U آزاد کردن [رها کردن ] [از زندان]
release U بخشودگی
release U رها کردن
release U ازگرو بیرون اوردن
release U پخش
release U واگذار کردن
release U رها کردن بمب
release U برگ مرخصی ازاد کردن
release U ترخیص کردن کالا
release U ازادی
release U رهاکردن
release U اجازه ارسال پیام
release U اجازه صدور
release U بخشش
release U استخلاص ترخیص
release U منتشر ساختن رهایی
release U مرخص کردن
release U ازاد کردن
release U رها کردن مچ
release U گونه یک محصول
release U قراردادن محصول جدید دربازار
release U رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
release U شماره گونه یک محصول
release U ابراء
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
release U کلیدقطع کننده
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
release U مفاصا"
release U ترک دعوی ابراء کسی از دین
release U اعراض از حق به نفع دیگری
incendiary bomb U بمب اتش زا
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
fission bomb U بمب اتمی
fission bomb U بمب هستهای
time bomb U بمب ساعتی
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
fission bomb U بمب شکافت
plastic bomb U بمب خمیری
fire bomb U بمب اتش افروزبنزینی
atom bomb U بمب اتمی
fire bomb U بمب اتش زا
para bomb U بمب چتردار
letter-bomb U بمب نامهای
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
neutron bomb U بمب نوترونی
plastic bomb U بمب پلاستیکی
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof U ضد بمب
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb U بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb U بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
an incendiary bomb U بمب اتش زا یا اتش انگیز
petrol bomb U نوعیبمببنزینی
bomb disposal U از کار انداختن بمب
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb U بمب هیدروژنی
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
glide bomb U بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
gas bomb U بمب گازی
fusion bomb U بمب ذوب کننده
fusion bomb U بمب فوزیونی
bomb factory U مکانغیرقانونیساختبمب
cluster bomb U مین خوشهای
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
cluster bomb U گروه
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
cluster bomb U اویز چند شاخه
cluster bomb U خوشه
cluster bomb U دسته
cluster bomb U سنبله دسته کردن
cluster bomb U لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb U قالب
roadside bomb U بمب دست ساز
bomb disposal U تخریب بمب
cluster bomb U کلاستر
depth bomb U بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb U بمب زیرابی
cluster bomb U تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb U یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
and that is flat(final)!No arguments! U چون وچراهم ندارد !
full and final settlement U تسویه تمام و کمال
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final boiling point U نقطه جوش پایانی
final awards judgements U احکام قطعی
release point U نقطه رهایی
release of seizure U رفع توقیف
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
less than release unit U یکان درخط ترابری
day release U کارآموزیمرتبطبارشتهتحصیلی
no voltage release U فیوز مغناطیسی ولتپای
automatic release U قطع کننده خودکار
release on bail U به قید کفیل ازاد کردن
bolt release U چکاننده
bolt release U رهاکننده گلنگدن
bolt release U چفت ضامن
release sinker U رها کننده مین شناور
release version U نسخه نشر
manual release U آزادگردستی
margin release U خروجازاشتباهات
release lever U سطحآزادسازی
piston release U آزادسازیپیستول
less than release unit U یکان منتظر حمل
release number U شماره نشر
to release for a ransom U با گرفتن فدیه ازاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com