English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exposure U درمعرض گذاری
exposure U اشکاری افشاء
exposure U نمایش
exposure U ارائه
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure U کشف شدن
exposure U پیدا شدن
exposure U فاهر شدن عکس
exposure U نوردهی
exposure U پرتوگیری
exposure U پرتودهی
exposure U در معرض نهادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exposure value U دریچهانفجار
thermal exposure U میزان جذب حرارت
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
radiant exposure U وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
radiant exposure U پخش حرارت یا انرژی حرارتی
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
exposure mode U دکمهتغیرفیلم
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
indecent exposure U نمایش [افشاء] بی حیا
inductive exposure U پیوست القائی
indecent exposure U نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
exposure station U ایستگاه هوایی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
exposure meter U دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
exposure dose U دوزدریافتی
exposure suit U لباس محافظ
exposure time U زمان نوردهی
exposure time U زمان پرتوگیری
exposure time U زمان پرتودهی
exposure to cold U درمعرض سرما بودن
exposure dose U مقدار دوز مصرفی
exposure of a crime U کشف جرم
multiple exposure mode U چندحالته
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
aperture/exposure value display U دهانهنمایشیمقدارنمایش
operation exposure guide U حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
exposure-time scale U صفحهزمانانفجار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com