Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
research network
U
شبکه پژوهشی
academic
عضو فرهنگستان
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
academic
U
تحصیلی
academic
U
علمی
academic
آموزشگاهی
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
academic year
U
سال دانشگاهی
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
academic freedom
آزادی بحث و تحقیق
academic freedom
آزادی علمی
academic inhibition
U
رکود تحصیلی
academic costume
U
لباس دانشگاهی
academic costume
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
academic assault
U
یورش کلاسیک
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
academic achievement
U
پیشرفت تحصیلی
academic year
U
سال تحصیلی
academic freedom
آزادی عمل و بیان
European
U
فرنگی
European
U
اروپایی
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
indo european
U
هند و اروپایی
indo european
U
ارینی
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
european essembly
U
مجلس اروپا
European plug
U
پریزاروپایی
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
european economic community
U
market common
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
European Currency Units
U
اک
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
western european union
U
لوگزامبورک هلند
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european type plane
U
رنده فرنگی
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e f t a (european free trade association
U
سوئد
e f t a (european free trade association
U
پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association
U
اتریش
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e c s c (european coal & steel commissio
U
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
e f t a (european free trade association
U
سویس نروژ
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
european free trade association
U
A .T.F.E
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
research
U
جستجو
research
U
تحقیق کردن
research
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research
U
تجسس تحقیق
research
U
تتبع
research
U
کاوش پژوهیدن
research
U
تحقیق
research
U
تحقیقات علمی
research
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
research
U
پژوهش کردن
research
U
پژوهش
operation research
U
پژوهش عملیاتی
research and development
U
تحقیق و توسعه
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
basic research
U
علم پایه
pure research
U
علم پایه
fundamental research
U
علم پایه
research cost
U
هزینه تحقیق
basic research
U
علم بنیادی
research and analysis
U
تحقیق وبررسی
research and analysis
U
تجزیه و تحلیل
operation research
U
تحقیق درعملیات
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research
U
بازارپژوهی
operational research
U
تحقیق عملیاتی
operational research
U
تحقیق درخصوص بهره برداری
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations research
U
تحقیق در عملیات
psychical research
U
پژوهش فراروانی
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
pure research
U
پژوهش محض
pure research
U
علم بنیادی
fundamental research
U
علم بنیادی
research method
U
روش پژوهش
digital research inc
U
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
chemical research
U
پژوهش شیمیایی
research project
U
طرح پژوهشی
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
consumer research
U
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
supplies research
U
تحقیق درخصوص مواد
survey research
U
پژوهش زمینه یاب
tools of research
U
وسایل تحقیقات
research method
U
روش تحقیق
research design
U
طرح پژوهش
action research
U
پژوهش عمل نگر
research method
U
شیوه پژوهش
applied research
U
تحقیقات عملی
applied research
U
تحقیق عملی
market research
U
بررسی بازار
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
to revisit a subject of research
U
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
He devoted a lifetime to scientific research.
U
یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
sub network
U
شبکه فرعی
y network
U
شبکه ستاره
network
U
شبکه سیم کشی
network
U
اتصال
network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network
U
نمودار
network
U
وابسته به شبکه
network
U
شبکه ارتباطی
network
U
شبکه توری
network
U
شبکه
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
campus network
U
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
sorting network
U
شبکه مرتب کردن داده ها
bus network
U
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
cooperative network
U
شبکه همیاری
star network
U
شبکه ستارهای
ring network
U
شبکه حلقهای
fixer network
U
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
filter network
U
شبکه ی صافی
feedback network
U
شبکه فیدبک
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
distribution network
U
شبکه پخش
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
distributed network
U
شبکه توزیع شده
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
ring network
U
شبکه حلقوی
distributed network
U
شبکه توزیعی
two terminal network
U
شبکه دو قطبی
value added network
U
ارزش اضافی شبکه
company network
U
شبکه همکار
communication network
U
شبکه ارتباطی
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
neural network
U
شبکه عصبی
communication network
U
شبکه ارتباط
tree network
U
شبکه درختی
company network
U
شبکه شرکت
network communication
U
ارتباطشبکهای
computer network
U
شبکه کامپیوتری
switching network
U
شبکه راه گزینی
synchronous network
U
شبکه همزمان
closed network
U
شبکه بسته
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
telecommunication network
U
شبکه مخابرات
telephone network
U
شبکه تلفن
network port
U
قسمتکارباشبکهاینترنت
communication network
U
شبکه مخابراتی
regional network
U
شبکه منطقهای
local network
U
شبکه محلی
network circuit
U
اتصال شبکه
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
network version
U
نسخه شبکه
network of pipes
U
شبکه لوله کشی
network server
U
خدمتگزار شبکه
network stracture
U
ساختار شبکه
network structure
U
ساختار شبکهای
network theory
U
نظریه شبکه
network circuit
U
مدار شبکه
network chart
U
نمودار شبکه
logic network
U
شبکه منطقی
multistar network
U
شبکه چند ستارهای
multisystem network
U
شبکه چند سیستمی
network administrator
U
سرپرست شبکه
network analyser
U
شبکه کاو
network analyser
U
تحلیل کننده شبکه
network analysis
U
تحلیل شبکه
network architecture
U
معماری شبکه
network topology
U
توپولوژی شبکه
network topology
U
چگونگی استقرار شبکه
radar network
U
شبکه ی رادار
public network
U
شبکه عمومی
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
heterogeneous network
U
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
network topology
U
جانمایی شبکه
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
novell network
U
شبکه نوول
lattice network
U
شبکه توری منظم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com