Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conning
U
رای مخالف
conning
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning
U
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
U
بر علیه
conning
U
steer: syn
conning
U
از بر کردن
conning
U
هدایت کردن
conning
U
گول زدن
conning
U
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conning
U
دانستن
conning
U
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
conning tower
U
پل فرماندهی
conning tower
U
برج هدایت
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
U
وقت ضیق
emergency
U
حتمی
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
اضطرار
emergency
U
فوریت
emergency
U
اضطراری
emergency
U
ضروری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
emergency
U
غیر منتظره حیاتی
emergency
U
مهم
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
اورژانس
emergency door
U
دراضطراری
emergency door
U
خروجی خطر
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency door
U
در خطر
emergency cryptosystem
U
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency burial
U
دفن درمحل
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency services
U
اورژانس
emergency exit
U
در خروج اضطراری
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency care
U
مراقبتهای فوری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اورژانس
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency regulator
U
تنظیمکنندهفوری
in case of emergency
U
هنگام اضطرار
in case of emergency
U
درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emergency reaction
U
واکنش اضطرار
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency leave
U
سطح امادلازم برای بسیج
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
state of emergency
U
حالت اضطرار
emergency ration
U
جیره فوق العاده
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency priority
U
تقدم فوری
emergency operation
U
کارکرد
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency support vessel
U
کشتیپشتیبانیفوری
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
path
[corridor]
for emergency vehicles
U
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency .
U
فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
position
U
قراردادن یاگرفتن
position
U
وضع
position
U
موضع
position
U
حالت محل سازمانی
position
U
مقام شغل سازمانی
position
U
مستقرشدن یاکردن
position
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
position
U
شکل موقعیت
position
U
موقعیت
t position
U
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
position
U
منصب
position
U
مقام یافتن سمت
position
U
جایگاه
position
U
مرتبه مقام
position
U
وضعیت
position
U
وضعیت موضع
position
U
شغل
on position
U
وضعیت وصل
position
U
نهش
y position
U
حالت- ایگرگ
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position
U
محل
to be in a position to do something
U
موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
position
U
مقام
position
U
محل چیزی
position
U
قرار دادن چیزی در محل خاص
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position
U
شغل رسمی
position
U
نظریه
position
U
جا
position
U
وضع چگونگی
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position
U
اعلام کشتی در خاک از سوی داور
response position
U
مکان جواب
rest position
U
استراحتگاه
rest position
U
موقعیت سکون
rest position
U
وضعیت ساکن
repetition of position
U
تکرار وضعیت
rigging position
U
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
screen position
U
مکان صفحه
sitting position
U
وضعیت نشسته
sign position
U
موقعیت علامت
position finding
U
موقعیت یابی
position habit
U
عادت مکانی
sign position
U
مکان علامت
sign position
U
موضوع علامت
set position
U
اماده در نقطه اغاز
selection of position
U
انتخاب موضع
referee's position
U
خاک شدن در کشتی
reclining position
U
حالت غنوده
ready position
U
وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
position warfare
U
جنگ موضعی
predicament position
U
بخطر افتادن
post position
U
محل اسب در شروع
position warfare
U
نبرد موضعی
position response
U
پاسخ مکانی
primary position
U
موضع ابتدایی
print position
U
مکان چاپ
print position
U
موقعیت چاپ
prone position
U
وضعیت درازکش
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
prone position
U
حالت درازکش
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator
U
شاخص نماها
punch position
U
موضع منگنه
punch position
U
محل منگنه
ready position
U
حالت حاضر به تیر
ready position
U
حاضربه تیراندازی
primary position
U
موضع اصلی
tuck position
U
موفقیتجمعشده
straight position
U
فرم مستقیم
position of the ligament
U
طرزقراگیریرباط
position marker
U
نشانگرموقعیت
pike position
U
وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
leg position
U
مدلپا
document-to-be-sent position
U
موقعیتفرستادنمدارک
arm position
U
موقعیتبازو
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
This position is much too small for me .
U
این سمت برای من خیلی کوچک است
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
pole position
U
جلوتر از همه در صف
[مسابقه]
pole position
U
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
lotus position
U
چمباتمه لوتوسی
lotus position
U
جاگیری لوتوسی
winning position
U
پوزیسیون برنده
switch position
U
موضع رابط دفاعی
supplementary position
U
موضع یدکی
supplementary position
U
موضع تکمیلی
steinitz position
U
پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting position
U
وضعیت صفر
stag position
U
پاباز در هوا
stag position
U
وضع پاهای باز
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
to seek a position
U
جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com