English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
fund U موجودی سرمایه
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund U موجودی دارائی
fund U صندوق
fund U سرمایه گذاری کردن
fund U تهیه وجه کردن
fund U پشتوانه
fund U سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund U سرمایه
fund U اعتبار مالی
fund U اعتبار
fund U ذخیره
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U دارائی
fund U وجه
fund U وجوه
trust fund U وجوه سپرده
contingency fund U وجوه احتیاطی
fund-raising U گردآوری اعانه
blended fund U سرمایههای بهم منظم شده
trust fund U سپرده
amortization fund U وجه استهلاک
aid fund U صندوق تعاون
fund code U کد اعتبارات
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U وجوه متراکم شده
trust fund U سرمایه امانی
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
capital fund U وجوه سرمایه
slush fund U پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
benevolent fund U کمکبهانجمنخیریه
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
current fund U نقدینه
contingent fund U اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
consolidated fund U سرمایه ذخیره
trust fund U وجه امانی
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
imprest fund U اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
revolving fund U اعتبار در گردش
revolving fund U تنخواه گردان
reserve fund U وجوه اندوخته
loan fund U صندوق وام
pension fund U صندوق بازنشستگی
reserve fund U وجوه ذخیره
reserve fund U سرمایه احتیاطی
provident fund U وجوه احتیاطی
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
imprest fund U اعتبار مساعده
sinkin fund U وجوه استهلاکی
emergency fund U وجوه اضطراری
sustentation fund U اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund U دخیره استهلاک دین
sinking fund U ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
point fund U پاداش پایان فصل
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
sinking fund U وجه استهلاکی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
guarantee fund U سپرده تضمینی
relief fund U وجوه اعانه
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
social insurance fund U صندوق بیمههای اجتماعی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
deposit fund account U حساب تشکیل سرمایه
deposit fund account U اعتبار تشکیل سرمایه
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
personal deposit fund U اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
chaplain activities fund U اعتبارمسجد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
electronic U سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic U سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic U الکترونیکی
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic U باس ولتاژ کم
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic U مشابه 3510
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic U سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic U الکترونیک
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
electronic jamming U تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic jamming U پخش پارازیت
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic formula U فرمول الکترونی
electronic density U چگالی الکترونی
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission U انتشار الکترونها
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic engineer U مهندس الکترونیک
electronic engineer U کارشناس الکترونیک
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic flash U فلاش الکترونی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic transition U جهش الکترونی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare U جنگ الکترونیک
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
electronic tag U مانیتور مچ پا
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
electronic security U تامین الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic concentration U غلظت الکترون
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic piano U پیانوالکتریکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic charge U بار بنیادین
electronic ballast U بالنالکتریکی
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic scales U ترازویالکتریکی
electronic current U جریان الکترونی
electronic tag U لباس ردیاب
electronic tagging U لباسردیاب
electronic current U جریان الکترونها
electronic viewfinder U پایندهتصویرالکتریکی
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic bulletin board U یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
email [short for electronic mail] U ایمیل
email [short for electronic mail] U رایانامه
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
transfer U احاله
transfer U حواله
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U واگذاری نقل
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
k , transfer U ضریب کای برد
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U واگذاری
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U واگذار کردن
transfer U انتقال دادن
transfer U منتقل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com