Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electron jump
U
پرش الکترون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump off
U
شروع بحمله
jump
U
جهیدن
jump
U
جهش
jump
U
جهت
jump all over someone
<idiom>
U
jump at
<idiom>
U
jump on someone
<idiom>
U
jump off
U
پرش
jump off
U
اغاز
jump off
U
شروع حمله
jump off
U
اغاز حمله
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
U
جستن
jump
U
ترقی
jump
U
پراندن جهاندن
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
پرش
jump
U
وفق دادن
jump
U
جوردرامدن
jump
U
خیز زدن
jump
U
پریدن
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
U
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
U
پرش به هوا با هر دوپا
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
split jump
U
پرش روسی
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
scissors jump
U
پرش قیچی در اسکیت
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
water jump
U
مانع ابی
jump turn
U
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump the gum
U
خطا در اغاز پرش
jump stop
U
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
squat jump
U
کلاغ پر
waltz jump
U
پرش والس
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump suit
U
روپوش
two state jump
U
جهش دو حالتی
subroutine jump
U
جهش زیرروال
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
jump suits
U
روپوش
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
jump ski
U
پرشاسکی
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
strong jump
U
جهش ابی شدید
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump spin
U
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump ball
U
جمپبال
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump altitude
U
ارتفاع پرش
johnny jump up
U
گل بنفشه امریکایی
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump kick
U
شوت درحال پرش
jump speed
U
سرعت پرش
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump spark
U
جرقه جهنده
jump shooter
U
شوت جفت زن
jump set
U
پاس پرشی
jump seat
U
صندلی تا شو
jump rider
U
سوارکار در پرش
jump racing
U
مسابقه پرش از مانع
jump pass
U
پاس در حال پرش
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump line
U
سطر پرش
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
jump jet
U
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
to jump at something
[colloquial]
U
به چیزی واکنش نشان دادن
jump to conclusions
<idiom>
U
jump through a hoop
<idiom>
U
jump the gun
<idiom>
U
arabian jump
U
نیم پشتک
jump out of one's skin
<idiom>
U
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump down someone's throat
<idiom>
U
to line-jump
U
داخل صف زدن
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
conditional jump
U
جهش شرطی
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
angle of jump
U
زاویه پرش لوله توپ
combat jump
U
پرش رزمی
jump joint
U
اتصال لب به لب
broad jump
U
پرش طول
angle of jump
U
زاویه پرش
ski jump
U
پرش با اسکی
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
To jump the queue.
U
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
To jump up . To be startled.
U
از جاپریدن
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
jump leads
U
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump bail
<idiom>
U
long jump
U
پرش طول
high jump
U
پرش ارتفاع
triple jump
U
پرش سه گام
go jump in a lake
<idiom>
U
رفتن وآزار نرساندن به کسی
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
jump spark ignition
U
احتراق با جرقه جهنده
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
jump spark distributor
U
دلکو با جرقه جهنده
to queue-jump
[British E]
U
داخل صف زدن
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
standing broad jump
U
پرش طول بدون دورخیز
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
To jump down someones throat.
U
به کسی توپ وتشر زدن
turnaround jump shot
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
standing high jump
U
پرش ارتفاع بدون دورخیز
To jump down somebodys throat.
U
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
U
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
electron
U
ذره الکترومغناطیسی
electron
U
الکترون
electron could
U
ابر الکترونی
electron vibrations
U
ارتعاش الکترونها
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
free electron
U
الکترون غیرپیوندی
electron transition
U
عبور الکترون
electron vibrations
U
نوسان الکترونها
free electron
U
الکترون ازاد
electron tube
U
لامپ الکترونی
electron volt
U
الکترون ولت
electron tube
U
لوله الکترون
electron wave
U
موج الکترونی
electron velocity
U
سرعت الکترونها
initiating electron
U
الکترون اغازگر
nonbonding electron
U
الکترون ناپیوندی
nuclear electron
U
الکترون هسته
photo electron
U
الکترون نوری
photo electron
U
فوتو الکترون
positive electron
U
پوزیترون
primary electron
U
الکترون اولیه
secondary electron
U
الکترون ثانوی
lone electron
U
الکترون تنها
valence electron
U
الکترون والانس
odd electron
U
الکترون منفرد
unpaired electron
U
الکترون جفت نشده
unshared electron
U
الکترونهای غیر مشترک الکترونهای ازاد
valence electron
U
الکترون رسانایی
valence electron
U
الکترون فرفیت
mass of the electron
U
جرم الکترون
electron exchange
U
تبادل الکترون
electron deceleration
U
دیرکرد الکترون
electron decay
U
اضمحلال الکترون
electron decay
U
تجزیه الکترون
electron cutting
U
برش الکترونی
electron current
U
سیلان الکترونها
electron current
U
جریان الکترونها
electron current
U
جریان الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
electron configuration
U
ارایش الکترونی
electron conduction
U
هدایت الکترون
electron concentration
U
غلظت الکترون
electron collector
U
الکترود گرداور
electron deceleration
U
کندی حرکت الکترون
electron density
U
چگالی الکترونها
electron density
U
چگالی الکترونی
electron energy
U
انرژی الکترون
electron energy
U
کارمایه ی الکترون
electron emmission
U
انتشار الکترون
electron emitter
U
منبع الکترون
electron emission
U
صدور الکترون
electron drift
U
رانش الکترون
electron donor
U
الکترون ده
electron donor
U
دهنده الکترون
electron distribution
U
پخش الکترون
electron disintegration
U
فرو ریزش الکترونی
electron discharge
U
تخلیه الکترونها
electron diffraction
U
پراش الکترونی
electron diffraction
U
خمیدگی الکترون
electron cloud
U
ابر الکترونی
electron charge
U
بار الکترون
electron cascade
U
ابشار الکترونی
electron affinity
U
الکترون خواهی
electron affinity
U
انرژی خروج
electron acceptor
U
الکترون پذیر
electron acceptor
U
پذیرنده الکترون
electron accelerator
U
شتاب دهنده الکترون
electron acceleration
U
شتاب الکترون
delocalized electron
U
الکترون غیر مستقر
conduction electron
U
الکترون رسانش
conduction electron
U
الکترون رسانایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com