Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electrical discharge
U
تخلیه برقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrical
U
برقی
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electrical
U
سیستم الکتریکی
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
institute of electrical and
U
society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
electrical circuit
U
مدار الکتریکی
[فیزیک]
[مهندسی]
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
electrical circuit
U
مدار برقی
electrical resistance
U
مقاومت برقی
electrical outlets
U
پریز های روی دیوار
electrical outlets
U
پریز های دیواری
electrical connection
U
متصلکنندهالکتریکی
electrical connections
U
اتصالاتالکتریکی
electrical hazard
U
خطرصاعقه
electrical box
U
جعبهالکتریکی
electrical system
U
سیستم برق
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
electrical outlet
U
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlets
U
پریز ها
electrical outlet
U
پریز دیواری
electrical outlet
U
پریز روی دیوار
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electrical insulation
U
برق بندی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electrical interception
U
رهگیری الکترونیکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
electrical series
U
زوجهای برقی
electrical shant
U
مهار برقی
electrical sheet
U
ورقهای برقی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electrical insulation
U
عایق سازی الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی
electrical conductivity
U
رسانایی
electrical conductor
U
رسانای برقی
electrical connector
U
اتصال برق
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electrical energy
U
انرژی برقی
electrical fuse
U
فیوز برق
electrical induction
U
القای برقی
electrical connection panel
U
صفحهاتصالبهبرق
electrical payout linkage
U
متصلکنندهپرداختالکتریکی
electrical power unit
U
واحدقدرتالکتریکی
electrical scoring apparatus
U
دستگاهامتیازبندیبرقی
electrical double layer
U
لایه مضاعف الکتریکی
There is a fault in the electrical wires .
U
سیمهای برق عیب کرده است
three unit electrical system
U
دستگاه سه برقی
specific electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی مخصوص
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
absolute system of electrical units
دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
high frequency electrical engineering
U
مهندسی برق فرکانس بالا
discharge
U
ازاد کردن
discharge
U
خالی کردن
discharge
U
تبرئه
discharge
U
مفاصا تصفیه
discharge
U
پرداخت
discharge
U
تخلیه بار
discharge
U
منفصل یااخراج کردن
discharge
U
ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
U
دشارژ
discharge
U
اخراج تخلیه الکتریکی
discharge
U
تادیه کردن
discharge
U
تادیه
discharge
U
ابراء
discharge
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge
U
درکردن
discharge
U
مرخص کردن
discharge
U
ترشح کردن
discharge
U
انفصال ترشح
discharge
U
بده
discharge
U
تخلیه الکتریکی
discharge
U
برون ریزی
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
discharge
U
دبی
discharge
U
گذر حجمی در واحگ زمان
discharge
U
خارج کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
مرخص کردن پس دادن
discharge
U
تخلیه
discharge
U
خالی کردن گلوله
discharge
U
رفع اتهام
discharge
U
خالی کردن باتری
discharge
U
اداء کردن
utilizable discharge
U
بده مفید
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
to discharge of an obligation
U
از دینی مبرا کردن
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
to discharge a guarantee
U
ضمانتی را ازاد کردن
discharge pipe
U
لولهتخلیه
surging discharge
U
تخلیه نوشی
spontaneous discharge
U
شلیک خودانگیخته
discharge bay
U
صفحهشارژنشده
total discharge
U
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
general discharge
U
ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge
U
خاتمه خدمت
glow discharge
U
تخلیه تابناک
glow discharge
U
تخلیه تابنده
To dismiss (discharge) someone.
U
کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
honorable discharge
U
ترخیص محترمانه
honorable discharge
U
ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
impulse discharge
U
تخلیه ضربهای
discharge tube
U
مجرایتخلیه
discharge system
U
سیستمتخلیه
deep discharge
U
تخلیه الکتریکی عمیق
[مهندسی برق یا الکترونیک]
self maintained discharge
U
تخلیه ناوابسته
neural discharge
U
تخلیه عصبی
mutual discharge
U
مبارات
main discharge
U
تخلیه اصلی
lightning discharge
U
تخلیه اتمسفری
discharge tube
U
لامپ تخلیه الکتریکی
[فیزیک]
internal discharge
U
تخلیه داخلی
undulatory discharge
U
تخلیه مواج
non self maintained discharge
U
تخلیه وابسته
order of discharge
U
حکم تصفیه
order of discharge
U
حکم برائت ذمه
second townsend discharge
U
تخلیه دوم تاونزند
residual discharge
U
تخلیه مانده
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
rain discharge
U
حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
implusive discharge
U
تخلیه غیر متناوب
point discharge
U
تخلیه نقطهای
internal discharge
U
تخلیه جزیی داخلی
oscillating discharge
U
تخلیه مواج
absolute discharge
آزادی مطلق
discharge currect
U
جریان دشارژ
discharge curve
U
منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge end
U
سمت تخلیه
discharge end
U
محل تخلیه
discharge gate
U
دریچه تخلیه
discharge head
U
ارتفاع تخلیه
discharge head
U
سر لوله
discharge hydrograph
U
منحنی بده
discharge nozzle
U
فواره تخلیه
discharge of affect
U
برون ریزی هیجانی
discharge of an obligation
U
سقوط تعهد
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge of solids
U
بده جامد
sediment discharge
U
بده جامد
discharge opening
U
راهگاه تخلیه
discharge opening
U
مجرای تخلیه
discharge currect
U
جریان تخلیه
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
anuual discharge
U
بده سالانه
average available discharge
U
بده میانگینی دسترس
average available discharge
U
بده متوسط مفید
average discharge
U
بده میانگین
average discharge
U
بده متوسط
charge and discharge
U
محل بارگیری و باراندازی
coefficient of discharge
U
ضریب جریان
coefficient of discharge
U
ضریب تخلیه
conditional discharge
U
ازادی مشروط
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه کورونا
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge capacity
U
فرفیت تخلیه بار
discharge capacity
U
فرفیت تخلیه بارانداز
discharge chute
U
سرسره تخلیه
discharge cock
U
شیر تخلیه
discharge pressure
U
فشار تخلیه
discharge recorder
U
تخلیه نگار
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
discharge valve
U
سوپاپ تخلیه
flood discharge
U
بده فزون ابی بده سیل
brush discharge
U
تخلیه جارویی
first townsend discharge
U
تخلیه اول تاونزند
flood discharge
U
بده طغیان
electrostatic discharge
U
تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge
U
تخلیه الکترونها
flaming discharge
U
تخلیه مشتعل
disruptive discharge
U
تخلیه جرقهای
dishonorable discharge
U
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
discharge without honor
U
اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
discharge spout
U
ناودانه ی تخلیه
discharge voltage
U
ولتاژ دشارژ
discharge valve
U
سوپاپ دود
discharge voltage
U
ولتاژ تخلیه
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
charge and discharge statements
U
حساب انحصار وراثت
charge and discharge statements
U
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
glow discharge tube
U
لامپ مشتعل
glow discharge lamp
U
لامپ تخلیه کنتاکتی
abnormal glow discharge
U
تخلیه تابناک نامتعارف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
