English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
economic policy U سیاست اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U خط مشی
policy U رویه
policy U خط مشی روش
policy U بیمه نامه
policy U مسلک سیاست
policy U تدبیر
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U کاردانی
policy U سیاست
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U مصلحت اندیشی
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy options U انتخابهای سیاستی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy objectives U اهداف موردنظر
policy objectives U اهداف سیاستی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication U کابرد سیاستی
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy holder U دارنده بیمه
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
employment policy U سیاست اشتغال
policy options U انتخابهای مورد نظر
to u. a policy of insurance U سند بیمه
the policy of the government U رویه دولت
stop go policy U توسعه
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy U سیاست مالیاتی
the policy of the government U سیاست دولت
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
stop go policy U سیاست تثبیت
time policy U بیمه نامه مدت دار
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
social policy U سیاست اجتماعی
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
public policy U سیاست عمومی
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy dilemma U معمای سیاستی
policy book U کتاب روشها
income policy U سیاست درامدی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
health policy U سیاست بهداشتی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
floating policy U بیمه نامه متغیر
fiscal policy U سیاست مالیاتی
fiscal policy U سیاست مالی
financial policy U سیاست مالی
expansionary policy U سیاست انبساطی
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
policy book U پرونده خط مشیها
outward looking policy U سیاست برون نگر
ostrich policy U سیاست خود فریبی
ostrich policy U رویه کبک
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامه باز
national policy U سیاست ملی
national policy U خط مشی ملی
monetary policy U سیاست پولی
mixed policy U بیمه نامه مختلط
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
blanket policy U بیمه نامه کلی
policy makers U سیاست گذاران
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
policy making U سیاست گذاری
policy-making U سیاست گذاری
insurance policy U قرارداد بیمه
development policy U سیاست توسعه
insurance policy U بیمه نامه
insurance policy U سند بیمه
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
commercial policy U سیاست بازرگانی
budgetary policy U سیاست بودجهای
blanket policy U بیمه نامه جامع
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
endowment policy U بیمهی عمر
economic U اقتصادی
economic U علم اقتصاد اقتصادیات
economic value U ارزش اقتصادی
economic U باصرفه
economic U نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
anti development policy U سیاست ضد توسعه
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
easy money policy U سیاست گشایش پول
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
insured, policy holder U بیمه شده
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
the open door policy U سیاست دروازههای باز
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
open door policy U سیاست درهای باز
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
economic theory U نظریه اقتصادی
economic unit U موسسه دولتی و ...
economic unit U خانوار شرکت
economic unit U واحد اقتصادی مانند
economic union U اتحادیه اقتصادی
economic trend U روند اقتصادی
economic thought U اندیشه اقتصادی
economic system U نظام اقتصادی
economic surplus U مازاد اقتصادی
economic thought U تفکر اقتصادی
economic unity U یکپارچگی اقتصادی
economic variable U متغیر اقتصادی
socio economic U اقتصادی
economic refugee U پناهنده اقتصادی
zero economic growth U نرخ رشد اقتصادی صفر
socio economic U اجتماعی
economic welfare U رفاه اقتصادی
economic wealth U ثروت اقتصادی
economic waste U اتلاف اقتصادی
economic warfare U مبارزه اقتصادی
economic warfare U جنگ اقتصادی
economic structure U بنیان اقتصادی
economic structure U ساختار اقتصادی
economic man U بشراقتصادی
economic independence U استقلال اقتصادی
economic income U درامد اقتصادی
economic incentives U انگیزههای اقتصادی
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
economic history U تاریخ اقتصادی
economic growth U رشد اقتصادی
economic good U کالای اقتصادی
economic goals U اهداف اقتصادی
economic geography U جغرافیای اقتصادی
economic friction U اصطکاک اقتصادی
economic friction U موانع اقتصادی
economic freedom U ازادی اقتصادی
economic forecasting U پیش بینی اقتصادی
economic index U شاخص اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
economic indicator U علائم اقتصادی
economic man U انسان اقتصادی
economic lift U عمرقانونی
economic lift U عمر قانونی وسیله
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
economic life U عمر اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic law U قانون اقتصادی
economic justification U توجیه اقتصادی
economic interest U منافع اقتصادی
economic integration U همبستگی اقتصادی
economic integration U یکپارچگی اقتصادی
economic institutions U نهادهای اقتصادی
economic infrastructure U زیربنای اقتصادی
economic fluctuation U نوسان اقتصادی
economic flexibility U انعطاف پذیری اقتصادی
economic cost U هزینه اقتصادی
economic stringency U محدودیت اقتصادی
economic constraint U محدودیت اقتصادی
economic conflict U برخورداقتصادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com