Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dual agent
U
عامل دو جانبه
dual agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dual
U
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual
U
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual
U
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual
U
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual
U
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual
U
استفاده ازیک جفت
dual
U
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual
U
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual
U
دوتایی
dual
U
دولا
dual
U
دوجنبهای همزاد
dual
U
دو واحدی
dual
U
دوگانه
dual
U
دوتائی
dual
U
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual
U
در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual
U
دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual carriageway
U
راه ارابه رو دو خطی
dual morality
U
دوگانگی اخلاقی
dual meet
U
مسابقههای تیمی
dual magneto
U
مگنتوی دوتایی
dual magneto
U
مگنت دو برقی
dual lane
U
راه دو خطه
dual lane
U
راه دو طرفه
dual carriageway
U
شوسه دوگانه
dual carriageways
U
راه ارابه رو دو خطی
dual carriageways
U
شوسه دوگانه
dual nationality
U
تابعیت مضاعف
dual sensation
U
احساس دوگانه
dual operation
U
عمل همزاد
dual personality
U
شخصیت دوگانه
dual seat
U
زینموتور
dual tire
U
لاستیک دوبل
dual indicator
U
نشاندهنده دوتایی
the dual number
U
تثنیه
dual capacitor
U
خازن دوبل
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual compressor
U
کمپرسور دوتایی
dual crank
U
میل لنگ دوبل
dual carriage way
U
شاهراه دو طرفه
dual density
U
تراکم مضاعف
dual processors
U
پردازندههای دوگانه
dual granulation
U
باروت دو حبهای
dual ignition
U
احتراق دو برقی
dual impression
U
برداشت دوگانه
dual intensity
U
تاکید علائم خاص
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
dual y axis graph
U
نمودار با دو محور y
dual tone horn
U
بوق با دو صدا
dual port ram
U
حافظه تسهیم شده
dual swivel mirror
U
آینهبازشو
dual price system
U
نظام دو قیمتی
dual carriageway road
U
راه با دو شوسه جدا
dual labor market
U
بازار کار دوگانه
dual ignition system
U
سیستم احتراق دوتایی
dual carriageway road
U
راه بادو جاده
dual disk drive
U
گرداننده دیسک دوگانه
dual channel controller
U
کنترل کننده دو کاناله
dual in line package
U
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual purpose gun
U
توپ دو کاره
dual sided disk drives
U
گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel sound system
U
کانال صوتی دوگانه
dual channel television sound system
U
کانال صوتی دوگانه
agent
U
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
U
پیشکار
agent
U
ماده
agent
U
عنصر
agent
U
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
U
عامل اطلاعاتی
agent
U
فرستنده
agent
U
واسطه عامل
agent
U
کاگزار
agent
U
عامل
agent
U
مامور
agent
U
گماشته وکیل
agent
U
نماینده
agent
U
واسطه
agent
U
ارگان
agent
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
U
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
U
وکیل
house agent
U
دلال خانه
igniting agent
U
عامل احتراق
incapacitating agent
U
عامل بیهوش کننده
incapacitating agent
U
گازبیهوشی
insurance agent
U
عامل بیمه
insurance agent
U
نماینده بیمه
land agent
U
دلال معاملات ملکی
law agent
U
نماینده قضایی
fusing agent
U
عامل ذوب
forwarding agent
U
نماینده حمل و نقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
fluorinating agent
U
عامل فلوئوردار کننده
fixing agent
U
عامل تثبیت
foaming agent
U
عامل کف زای
filming agent
U
چسباننده
fluxing agent
U
شارژ
fluxing agent
U
ماده گدازاور
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
forwarding agent
U
عامل حمل و نقل
forwarding agent
U
واسطه حمل و نقل
law agent
U
نماینده حقوقی
warning agent
U
گند گاز
undercover agent
U
مامورتحقیق مخففی
toxic agent
U
گاز سمی
toxic agent
U
عامل شیمیایی سمی
toxic agent
U
ماده سمی
thickening agent
U
عامل غلیظ کننده
stripping agent
U
عامل رنگ گیر
special agent
U
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent
U
نماینده منحصر بفرد
sole agent
U
نماینده انحصاری
smoke agent
U
ماده دودانگیز
smoke agent
U
عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent
U
نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent
U
اژانس حمل
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
universal agent
U
وکیل تام الاختیار
universal agent
U
وکیل مطلق الوکاله
vesicant agent
U
گاز تاول زا
undercover agent
U
کارآگاه مخففی
washing agent
U
مواد شوینده
stripping agent
U
رنگ زدا
stripping agent
U
ماده رنگ بر
publicity agent
U
نمایندهافکارعمومی
estate agent
U
فروشندهزمینوملک
secret agent
U
جاسوس
secret agent
U
مامور مخفی
wetting agent
U
عامل خیس کننده
wetting agent
U
ماده خیس کننده
vomiting agent
U
عامل تهوع اور
vomiting agent
U
گازاستفراغ اور
vesicant agent
U
عامل شیمیایی تاول زا
shipping agent
U
شرکت حمل
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
overseas agent
U
نماینده درکشور بیگانه
overseas agent
U
نماینده خارجی
news agent
U
خبرگزار
news agent
U
روزنامه فروش
nerve agent
U
گازعصب
nerve agent
U
عامل شیمیایی عصبی
mercantile agent
U
بازرگانی
mercantile agent
U
نماینده
masking agent
U
عامل پوشاننده
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
precipating agent
U
عامل رسوب دهنده
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
sequestering agent
U
عامل منزوی کننده
sequestering agent
U
عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent
U
شاگرد پیدا کن
scholastic agent
U
دلال تدریس
sales agent
U
نماینده فروش
resolving agent
U
عامل تفکیک کننده
releasing agent
U
عامل رهاکننده
reducing agent
U
عامل کاهنده
psychochemical agent
U
گاز عصبی
psychochemical agent
U
عامل عصبی
psychoactive agent
U
ماده روانگردان
proxy agent
U
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
manufacturer's agent
U
نماینده تولیدکننده
catalytic agent
U
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
anticrop agent
U
عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alkylation agent
U
عامل الکیل دار کننده
alkylating agent
U
عامل اکلیل دار کننده
agent representative
U
عامل
agent officer
U
افسر عامل پرداخت
agent net
U
شبکه اطلاعاتی
agent de change
U
دلال ارزی
antimateriel agent
U
عامل فساد اماد
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antiplant agent
U
عامل ضد رویش گیاهان
casualty agent
U
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
U
عامل پف کننده
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent
U
مدت پرواز
blister agent
U
گاز تاول زا
blister agent
U
عامل تاول زا
bleaching agent
U
عامل رنگبر
biological agent
U
عامل زیستی
biological agent
U
عامل میکربی
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
aerating agent
U
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
acetylating agent
U
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
U
کاتالیزور
accelerating agent
U
ماده تسریع کننده
absorbing agent
U
عامل جذب
travel agent
U
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
U
سفر ارا
travel agent
U
سفرچین
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
agent provocateur
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
acetylizing agent
U
عامل استیل دار کننده
acidulating agent
U
اسیدی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com