Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double-crosses
U
نارو زدن
double-crosses
U
دورویی کردن خیانت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crosses
U
سانتر کردن
crosses
U
قطع کردن متقاطع کردن
crosses
U
تقاطع
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
عبور کردن
crosses
U
پیوندی
crosses
U
عرضی
crosses
U
متقاطع
crosses
U
عبوردادن
crosses
U
قلم کشیدن بروی
crosses
U
حرکت سمتی
crosses
U
خلاف میل کسی رفتار کردن
crosses
U
روبروشدن قطع کردن
crosses
U
مصادف شدن با
crosses
U
دورگه کردن
crosses
U
گذشتن
crosses
U
خط بطلان کشیدن بر
crosses
U
پیوندزدن کج خلقی کردن
crosses
U
تقلب
crosses
U
نادرستی
crosses
U
اختلاف مرافعه
crosses
U
صلیب
crosses
U
خاج
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses
U
چلیپا
crosses
U
علامت ضربدر یاباضافه
crosses
U
حدوسط ممزوج
crosses
U
دورگه
criss-crosses
U
همبر کردن
criss-crosses
U
با ضربدر مشخص کردن
criss-crosses
U
برخورد
criss-crosses
U
چلیپایی کردن
criss-crosses
U
سوتفاهم
criss-crosses
U
سردرگمی
criss-crosses
U
کج
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
noughts and crosses
U
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
criss-crosses
U
به طور ضربدر
criss-crosses
U
یکوری
criss-crosses
U
پایی
criss-crosses
U
طرحچلیپایی
criss-crosses
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses
U
همبر
criss-crosses
U
امضای اشخاص بیسواد
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double-take
U
یکه خوردن
double-take
U
واکنش دوگانه
double p
U
پاروی دوسر
double out
U
081 خارج
double
U
تصویر قرینه
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in
U
081 تو
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double zero
U
صفر2برابر
double-six
U
دوطرفشش
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دوبار
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
اندازه دو برابر
double
U
دو نفره
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
U
مضاعف
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
on the double
U
فرمان بدو رو
on the double
U
بدو رو
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
double up
U
دولاکردن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double up
U
دولا شدن
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
جفت
double
U
همزاد
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
دوسر المثنی
double
U
دولا
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double wing
U
بازی هافبک در گوش
double image
U
تصویر مضاعف
double ignorance
U
جهل مرکب
double sink
U
سینکدوتایی
double helix
U
مارپیچ دوگانه
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hyphen
U
این علامت //
double sharp
U
نیمپردهبالاییجفتی
double hit
U
دوبله
double integral
U
انتگرال دوبل
double flat
U
نتسفیددوتایی
double length
U
طول مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double handles
U
دستهدوبله
double pennant
U
پرچمدوگوش
double plate
U
صفحهیدوبله
double reed
U
نوعیآلتموسیقیدوبله
double knot
U
گره دوبل
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double ring
U
گوددوبله
double junction
U
اتصال مضاعف
double scull
U
پارویدوبله
double seat
U
صندلیدونفره
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double header
U
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double faced
U
دوجانبه
double faced
U
دورو
double envelopment
U
مانوراحاطهای دو طرفه
double envelopment
U
احاطه دو طرفه
double bluff
U
دروغدرروزروشن
double cream
U
خامهزیاد
double entry
U
سیستم دفترداری دوبل
double entry
U
دفتر داری مضاعف
double ender
U
تخته موج با دو انتهای یک شکل
double room
U
اتاقدونفره
double-glaze
U
پنجرهدوجداره
double-glazing
U
شیشهدوجداره
double ended
U
دوسر
double ended
U
دوطرفه
double faced
U
دو سر
double faces
U
دورو
double faces
U
ریاکار
double header
U
دوسر
double word
U
کلمه مضاعف
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double guard
U
دفاع با دو دست
double salt
U
ملح مضاعف
double frequency
U
فرکانس دوبل
double zero key
U
کلیددوصفر
double-blank
U
دوطرفسفید
double foult
U
خراب کردن پی در پی دوسرویس
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double floppy
U
دیسک لرزان دو طرفه
double bed
U
تختخوابدوطبقه
double bill
U
مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double figures
U
امتیاز دو رقمی
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
to fold double
U
دوتاکردن
double row
U
دوطرفه
double row
U
موتور
double tongued
U
دارای دوقول
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double refraction
U
انکسار دوبل
double refraction
U
شکست دوبل
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double tongued
U
دوزبانه تزویرامیز
double track
U
دو
double salt
U
نمک مضاعف
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double seam
U
درز دوبل
double sixes
U
جفت شش
double taxation
U
مالیات مضاعف
double sixes
U
دو شش
double space
U
یک سطر در میان
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double star
U
دوتایی
double star
U
دوگانه
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double team
U
تیم دونفره
double tent
U
چادر دو نفره
double the edge
U
لب گردانیدن
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double blind
U
دوسوکور
double chin
U
غبغب
double chins
U
غبغب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com