Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double line
U
خط مضاعف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line spacing
U
فاصله سطور
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double-take
U
واکنش دوگانه
double-take
U
یکه خوردن
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in
U
081 تو
double
U
تصویر قرینه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
اندازه دو برابر
double out
U
081 خارج
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double p
U
پاروی دوسر
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
دوبار
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
دو نفره
double
U
دواسترایک متوالی
on the double
U
بدو رو
double
U
همزاد
double
U
دوسر المثنی
double
U
دولا
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double up
U
دولاکردن
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولا شدن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double
U
جفت
double
U
: دو برابر دوتا
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
on the double
U
فرمان بدو رو
double
U
:دوبرابر کردن
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
بازی دوبل
double
U
دویدن
double-six
U
دوطرفشش
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
مضاعف
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double zero
U
صفر2برابر
double bottoms
U
ناو دو کفهای
double bottoms
U
ناو کف دوبل
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
double conversion
U
تبدیل دوگانه
double branch
U
چهارراهه
double breasted
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
double breasted
U
کت چهار دکمه
double buff
U
تاکل دو شیاره
double buff
U
قرقره قلاب دو شیاره
double buffering
U
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
double coincidence of wants
U
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
double coincidence of wants
U
تطابق دوطرفه
double cloth
U
پارچه دولا
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double bottom
U
ته دولا
double bond
U
پیوند دوگانه
double bluff
U
دروغدرروزروشن
double bill
U
مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double bed
U
تختخوابدوطبقه
double-blank
U
دوطرفسفید
double zero key
U
کلیددوصفر
double sink
U
سینکدوتایی
double sharp
U
نیمپردهبالاییجفتی
double seat
U
صندلیدونفره
double scull
U
پارویدوبله
double ring
U
گوددوبله
double reed
U
نوعیآلتموسیقیدوبله
double plate
U
صفحهیدوبله
double cream
U
خامهزیاد
double room
U
اتاقدونفره
double-glaze
U
پنجرهدوجداره
with double cream
U
با کرم یا خامه زیاد
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
a double room
U
یک اتاق دو نفره
a double bed
U
یک تخت دو نفره
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
double pinochle
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double-talk
<idiom>
U
حرف بیمعنا
double-cross
<idiom>
U
گول زدن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
double back
<idiom>
U
برگشتن
double-glazing
U
شیشهدوجداره
double pennant
U
پرچمدوگوش
double handles
U
دستهدوبله
double attack
U
حمله دویل
double banked
U
دارای دوردیف پاروزن
double bar
U
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
double barreled
U
دولول
double barreled
U
دولوله
double bassoon
U
قره نی بم
double beam
U
پرتو مضاعف
double beam
U
شعاع مضاعف نور
double belt
U
تسمه دوبل
double bind
U
بن بست دو سویه
double blowing
U
دمش مضاعف
double bogey
U
دوبار کسب امتیاز
double armature
U
ارمیچر دوگانه
double antenna
U
انتن دوگانه
double amplitude
U
دامنه دوبل
double flat
U
نتسفیددوتایی
double bend
U
پیچدوبله
double-takes
U
واکنش دوگانه
double-takes
U
یکه خوردن
double Dutch
U
طناببازی دوتایی نامفهوم
double chins
U
غبغب
double acting
U
دوطرفه
double action
U
اقدام دوجانبه
double action
U
عمل دوبله یادو طرفه
double chin
U
غبغب
double adultery
U
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
double alternation
U
تناوب مضاعف
double bond
U
اتصال مضاعف
double counting
U
محاسبه مضاعف
double mind
U
فریبنده
double precision
U
مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
شکست دوبل
double refraction
U
انکسار دوبل
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double row
U
موتور
double row
U
دوطرفه
double precision
U
دقت
double poppy
U
گل هزاره
double minded
U
دودل
double minded
U
متلون
double minded
U
فریبنده
double minded
U
بی ثبات
double minimum
U
جفت کمینه
double motor
U
دوموتوره
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double organs
U
اندامهای جفتی
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double pica
U
حروف 42 پونط
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double pole
U
با دو قطب
double pole
U
دو قطبی
double salt
U
نمک مضاعف
double salt
U
ملح مضاعف
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double tongued
U
دارای دوقول
double tongued
U
دوزبانه تزویرامیز
double track
U
دو
double track
U
خط
double triode
U
لامپ تریود مضاعف
double v machine
U
دستگاه ورق خم کن
double v machine
U
دستگاه دولا کننده ورق
double wing
U
بازی هافبک در گوش
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
double word
U
کلمه مضاعف
double blind
U
دوسوکور
to fold double
U
دوتاکردن
double the edge
U
لب گردانیدن
double tent
U
چادر دو نفره
double seam
U
درز دوبل
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double sixes
U
جفت شش
double sixes
U
دو شش
double space
U
یک سطر در میان
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double star
U
دوتایی
double star
U
دوگانه
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com