English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four-footed <adj.> U چهارپا
sure-footed U بی لغزش
sure-footed U ثابت قدم رو نرو
sure footed U بی لغزش
footed U سر تیر ماده سختی راقراردادن
four footed U چهارپا
sure footed U ثابت قدم رو نرو
right footed U راست پا
light footed U سبک پا
light footed U چابک
light footed U فعال
light footed U تردست بادپا
light footed U ماهر
nimble footed U سبک پا
nimble footed U خوش رقص
rough footed U دارای پاهای پردار
feather footed U زودگذر تندرووبی صدا
flat footed U پاپهن
flat footed U ثابت قطعی
flat-footed U پاپهن
flat-footed U ثابت قطعی
cloven footed U سم شکافته
wing footed U سریع
wing footed U دارای پای پردار
web footed U دارای پنجههای پرده دار پاپردهای
swift footed U بادپا
swift footed U تندرو
slow footed U اهسته
slow footed U کندرو
left footed U چپ پا
heavy footed U دل سنگین
fleet footed U بادپا
feather footed U دارای پاهای پردار
club footed U کج پا
fin footed U دارای پاهای پرده دار
club footed U پاچنبری
fin footed U پرده پا
fin footed U پاپردهای
heavy footed U اهسته وسنگین درحرکت
fleet footed U تندرو
heavy footed U پاسنگین
wing footed U تند
closed footed magnet U اهنربای چنبری
double U دوبار
double U دو برابر بزرگتر
double U اندازه دو برابر
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double in U 081 تو
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double out U 081 خارج
double zero U صفر2برابر
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
on the double U بدو رو
on the double U فرمان بدو رو
double-six U دوطرفشش
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up U دولا شدن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U دولاکردن
double U دو برابر کردن
double p U پاروی دوسر
double-take U یکه خوردن
double a U زنای محصن بامحصنه
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double-take U واکنش دوگانه
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U دو نفره
double U دو برابر
double U تاکردن
double U دوسر المثنی
double U :دوبرابر کردن
double U همزاد
double U دولا
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double U تصویر قرینه
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double U مضاعف
double U بازی دوبل
double U دویدن
double U بازی دونفره خطای دبل
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U دواسترایک متوالی
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double refraction U انکسار مضاعف
double refraction U شکست مضاعف
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double ressaunt U [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
double pica U حروف 42 پونط
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pole U با دو قطب
double pole U دو قطبی
double poppy U گل هزاره
double precision U دقت
double precision U مضاعف
double refraction U شکست دوبل
double shear U تنش برشی دوتایی
double sixes U جفت شش
double space U یک سطر در میان
double space U یک خط درمیان نوشتن
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double star U دوتایی
double tape U نوار مساحی مضاعف
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double seam U درز دوبل
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double sixes U دو شش
double refraction U انکسار دوبل
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double rhyme U شعر دو قافیهای
double row U موتور
double row U دوطرفه
double salt U نمک مضاعف
double salt U ملح مضاعف
double star U دوگانه
double window U پنجره دو جداره
double organs U اندامهای جفتی
double junction U اتصال مضاعف
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
double integral U انتگرال دوبل
double image U تصویر مضاعف
double ignorance U جهل مرکب
double hyphen U این علامت //
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit U دوبله
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double-digit <adj.> U دو رقمی
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double helix U مارپیچ دوگانه
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double kick U دو ضربه پی در پی
double knee U لوله زانویی دوبل
double knot U گره دوبل
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor U دوموتوره
double minimum U جفت کمینه
double minded U بی ثبات
double minded U فریبنده
double minded U متلون
double minded U دودل
double mind U فریبنده
double mind U منلون
double mind U دردل
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double line U خط مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double length U طول مضاعف
double length U با طول مضاعف
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double header U دوسر
double room U اتاقدونفره
double-takes U یکه خوردن
double Dutch U طناببازی دوتایی نامفهوم
double chins U غبغب
double chin U غبغب
double blind U دوسوکور
double-glaze U پنجرهدوجداره
double-glazing U شیشهدوجداره
double back <idiom> U برگشتن
to fold double U دوتاکردن
to fold double U دولاکردن
double-cross <idiom> U گول زدن
double-talk <idiom> U حرف بیمعنا
a double bed U یک تخت دو نفره
a double room U یک اتاق دو نفره
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
with double cream U با کرم یا خامه زیاد
double-takes U واکنش دوگانه
double bend U پیچدوبله
double cream U خامهزیاد
double bluff U دروغدرروزروشن
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
double bed U تختخوابدوطبقه
double-blank U دوطرفسفید
double zero key U کلیددوصفر
double sink U سینکدوتایی
double sharp U نیمپردهبالاییجفتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com