Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double branch
U
چهارراهه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
branch
U
تقسیم
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
U
شعبه زدن
branch
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch
U
دایره قسمت
branch
U
رسته
branch
U
رشته ساقه
no branch
U
شغل بدون رسته
Y-branch
U
انشعابفرعی
branch
U
رشته
[دانشی]
branch
U
[تیرک گوتیک در طاق]
branch
U
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch
U
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch
U
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch
U
کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
رشته
branch
U
شعبه
branch
U
شعبه رشته
branch
U
شاخه
[دانشی]
branch
U
شاخه
branch
U
شاخ
branch
U
فرع
branch
U
بخش
branch
U
شاخه دراوردن
branch
U
شاخه شاخه شدن
branch
U
انشعاب
branch
U
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch
U
منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch
U
مشتق شدن
conditional branch
U
انشعاب شرطی
To cut off a branch .
U
شاخه ای را قطع کردن
connecting branch
U
اتصال یا پیوستگی
condeitional branch
U
انشعاب شرطی
air branch
U
قسمت امور هوایی
fruit branch
U
شاخهمیوه
descending branch
U
شاخه نزولی مسیر گلوله
branch duct
U
مجرایشاخهای
eco-branch
U
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
branch line
U
خط فرعی
branch line
U
شاخه
branch lines
U
خط فرعی
branch lines
U
شاخه
branch clip
U
گوشیپزشکی
case branch
U
انشعاب شرطی
branch switch
U
کلید
branch extension
U
اتصال شنت
Special Branch
U
سازمانپلیسبریتانیا
branch circuit
U
مدار انشعابی
branch cutoff
U
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch cutout
U
فیوز انشعاب
branch head
U
دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch cutter
U
شاخه بر
branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای
What is your branch of study?
U
رشته تحصیلیتان چیست ؟
basic branch
U
رسته اولیه
branch pipe
U
پنجه اگزوز
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
branch office
U
دفتر شعبه
branch office
U
شعبه
branch of a company
U
شعبه شرکت
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
branch extension
U
اتصال موازی فرعی
artillery branch
U
رسته توپخانه
branch address
U
نشانی انشعاب
branch cutter
U
اهن دهره
grid branch
U
مدار شبکه
executive branch
U
officer line : syn
executive branch
U
فرماندهی
every branch of knowledge
U
هرشاخه ازعلوم
duty branch
U
رسته
duty branch
U
رسته خدمتی
olive branch
U
اولاد
olive branch
U
شاخ زیتون
branch depot
U
امادگاه رستهای
service branch
U
انشعاب
root and branch
U
کاملا
root and branch
U
اساسا
root and branch
U
ازریشه
unconditional branch
U
انشعاب غیر شرطی
reach out with an olive branch
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
branch material position
U
شغل سازمانی
branch material curriculum
U
برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
Remove something root and branch.
U
چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
upper branch of meridian
U
نصف النهار برین
to lop off a branch
[from a tree]
U
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
reach out with an olive branch
<idiom>
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
lower branch of meridian
U
نصف النهار زیرین
branch control structure
U
ساختار کنترل انشعاب
Dont break that branch off.
U
آن شاخه رانشکن
branch supply pipe
U
منبعشاخهای
branch return pipe
U
لولهبرگشتشاخهای
branch immaterial position
U
شغل همه رستهای
foam branch pipe
U
لوله کف ساز
branch qualified officer
U
افسر متخصص رستهای
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double zero
U
صفر2برابر
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double-take
U
یکه خوردن
double out
U
081 خارج
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double p
U
پاروی دوسر
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up
U
دولا شدن
double-take
U
واکنش دوگانه
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double a
U
زنای محصن بامحصنه
on the double
U
بدو رو
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double-six
U
دوطرفشش
double up
U
دولاکردن
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
on the double
U
فرمان بدو رو
double in
U
081 تو
double
U
مضاعف
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
دو برابر کردن
double
U
دو برابر
double
U
تاکردن
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
double
U
دو نفره
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
جفت
double
U
دولا
double
U
دوسر المثنی
double
U
تصویر قرینه
double
U
همزاد
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
دوبار
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
اندازه دو برابر
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double precision
U
مضاعف
double precision
U
دقت
double window
U
پنجره دو جداره
double team
U
تیم دونفره
double tent
U
چادر دو نفره
double the edge
U
لب گردانیدن
double pole
U
دو قطبی
double pole
U
با دو قطب
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
شکست دوبل
double sixes
U
جفت شش
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double space
U
یک سطر در میان
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double star
U
دوتایی
double star
U
دوگانه
double seam
U
درز دوبل
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
double row
U
دوطرفه
double row
U
موتور
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double refraction
U
انکسار دوبل
double sixes
U
دو شش
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot
U
گره دوبل
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double junction
U
اتصال مضاعف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com