Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
division check
U
ازمایش تقسیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
division
U
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
division
U
اختلاف تفرقه
division by zero
U
بخش بر صفر
[ریاضی]
division
U
گروه وزنی
division
U
تقسیم
[ریاضی]
division
U
رشته
[دانشی]
division
U
عمل تقسیم
division
U
تقسیمات
division
U
بخش رسته تقسیم کردن
division
U
قسمت
division
U
تقسیم
division
U
قسمت دسته بندی
division
U
دایره
division
U
طبقه بندی
division
U
لشکر
division
U
شاخه
[دانشی]
division
U
لشگر
division
U
بخش
division artillery
U
توپخانه لشگری
division of labour
U
تقسیم کار
long division
U
بخش یا تقسیم بزرگ
Multiplication and division .
U
ضرب وتقسیم (ریاضیات )
division sign
U
نماد تقسیم
engineer division
U
قسمت مهندسی
voltage division
U
تقسیم یا پخش ولتاژ
court division
U
دادگاه
versicular division
U
تقسیم به بیتهای کوچک
transport division
U
قسمت حمل و نقل
court division
U
بخش دادگاه
division line
U
خط چین
division of labor
U
تقسیم کار
division of powers
U
تفکیک قوا
division officer
U
افسر قسمت
division officer
U
فرمانده قسمت افسر رسته
division slice
U
استعداد لشگری
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
benthic division
U
قسمت بندی لایههای دریا
environment division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
identification division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
frequency division
U
تقسیم فرکانس
harmonic division
U
طبقه بندی متناسب
grand division
U
تقسیمات بزرگ طبله
grand division
U
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
division line
U
خط تقسیم شده
division line
U
خط نیمه
air division
U
لشکر هوایی
airial division
U
لشگر محمول هوایی
airial division
U
لشگرهوارو
short division
U
تقسیم باختصار
cassini division
U
شکاف کاسینی
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
procedure division
U
یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
division artillery
U
توپخانه لشگر
division boards
U
قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
division commander
U
فرمانده لشگر
division engineer
U
یکان مهندسی لشگر
division engineer
U
مهندسی لشگر
data division
U
قسمت
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
queens bench division
U
دادگاه ملکه
division or delimitation of property
U
افراز
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
wavelength division multiplexing
U
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
division support area
U
منطقه پشتیبانی لشگر
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
criminal court division
U
بخش دادگاه جنایی
civil court division
U
بخش دادگاه مدنی
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
time division multiplexing
U
انتقال چندتایی زمانی
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
asynchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی ناهمگام
to check up
U
درست رسیدگی یاحساب کردن
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
in check
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
to check in
U
نام نویسی کردن
[هتل]
check off
U
تغییرروش بازی درتجمع
check out
U
تصفیه حساب کردن
check out
U
بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check up
U
رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check up
U
معاینه کردن
second check
U
بررسی دوباره
check
U
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
to check off
U
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
second check
U
بررسی نهایی
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
U
بازرسی شد
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
U
اجرای خشک یک برنامه
check
U
بازرسی کردن
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
U
خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check
U
اطمینان از صحت چیزی
check
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check
U
دریچه تنظیم
check
U
مقابله کردن بررسی
check
U
چک بانک
check in
U
وارد شدن
check in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
U
وارد شدن
check
U
وارسی
check
U
و شدن بوی شکار
check
U
کیش
check
U
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
U
چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check
U
امتحان
check
U
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
U
امتحان کردن بازرسی
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
چک
check
U
مقابله
check
U
تطبیق
check
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check
U
منع
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
U
نشان گذاردن
check
U
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check
U
ممانعت کردن
check
U
جلوگیری کردن از
check
U
سنجیدن
check
U
ارزیابی کردن
check
U
تحقیق کردن
check
U
بررسی کردن
check
U
مطالعه کردن
check
U
تجزیه کردن
check
U
محک زدن
check
U
عیار گرفتن
check
U
سرزنش کردن رسیدگی کردن
check
U
بررسی
check-in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check
U
تطبیق کردن
check-up
U
بازبینی
check-up
U
کنترل
check
U
بررسی کردن
check
U
مقابله کردن مقابله
check-up
U
کنترل کردن
check-up
U
بازبینی کردن
parity check
U
بررسی توازن
parity check
U
مقابله توازن
parity check
U
مقابله ایستایی
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
overflow check
U
مقابله سرریز
overflow check
U
بررسی سرریز
overflow check
U
بررسی سرریزی
pay check
U
چک حقوق
perpetual check
U
کیش دایم
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
parity check
U
مقابله کردن توازن
marginal check
U
مقابله مرزی
limit check
U
مقابله حدود
marginal check
U
برسی مرزی
modulo n check
U
مقابله به پیمانه
odd even check
U
بررسی فرد و زوج
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
limit check
U
بررسی حدی
odd even check
U
مقابله فرد و زوج
machine check
U
برسی ماشین
priority of check
U
تقدم کیش
check-ins
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
rain check
U
بلیط مجانی یا مجدد
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check
U
مقابله بصری
visual check
U
مقابله دیداری
validity check
U
بررسی اعتبار
validity check
U
مقابله اعتبار
twin check
U
بررسی توام
twin check
U
مقابله توام
traveler's check
U
چک مسافرتی
rain check
U
بلیط باران
rain check
U
نوید یا قول دعوت بعدی
identity check
U
بررسی هویت
identity check
U
بازرسی شناسنامه
Please check the battery.
لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil.
لطفا روغن را کنترل کنید.
What time should I check in?
U
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
rain check
<idiom>
U
بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
security check
U
چکامنیتی
check-rail
U
ریلتنظیم
transfer check
U
انتقال
transfer check
U
مقابله
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
sales check
U
صورت فروش
redundancy check
U
بررسی افزونگی
redundancy check
U
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check
U
بررسی افزونگی
reasonableness check
U
بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
reasonableness check
U
بررسی معقول بودن
range check
U
بررسی محدوده
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com