Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
landing gear
U
ارابه فرود
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
divided
<adj.>
U
در اختلاف
divided
<adj.>
U
در مخالفت
divided
U
تقسیم شده
Six
[divided]
by three is two.
U
شیش تقسیم بر سه می شود دو.
divided
<adj.>
U
ناموافق
divided warrant
U
حواله پرداخت سود سهام
We divided the money among ourselves .
U
پول را بین خودمان قسمت
divided fire
U
زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
divided magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی چند شاخه
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
فرود
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing
U
نشستن هواپیما
landing
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
پاگرد
landing
U
اسکله
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landing
U
پاگردان
landing hill
U
تپه فرود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
landing spot
U
نقطه فرود
landing light
U
چراغ فرود
landing mat
U
باند فرود اضطراری
landing mat
U
باندفرود تعجیلی
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order
U
اجازه تخلیه بار
landing order
U
دستورتخلیه بار
landing party
U
گروه اب خاکی
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place
U
فرودگاه اسکله
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
instrument landing
U
فرود کور
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing approach
U
مسیر تقرب
forced landing
U
فرود اجباری
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
landing area
U
منطقه فرود
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing aircraft
U
هواپیمای در حال فرود
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing angle
U
زاویه فرود
landing strip
U
باند فرود
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing
U
فرودهوایی
air landing
U
فرود از راه هوا
quarter landing
U
پاگرد پله با 081 درجه گردش
landing craft
U
کرجی ساحلی
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
soft landing
U
فرود نرم
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips
U
باند فرود
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
landing stage
U
حملباقایق
landing window
U
پنجرهفرود
landing deck
U
غرشهفرود
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing field
U
فرودگاه
night landing
U
فرود شبانه
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
landing weight
U
وزن فرود
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
landing zone
U
منطقه فرود
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing slab
U
تاوه پاگرد
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing site
U
محل فرود
landing site
U
پایگاه فرود
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
landing craft raiding
U
قایق هجومی
landing, storage, delivery
U
تخلیه
landing, storage, delivery
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
تحویل
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
deck landing aid
U
کمکهای فرود
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
brigade landing team
U
تیم پیاده شونده تیپی
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
in gear
U
اماده حرکت
out of gear
U
ازهم سواشده
to go out of gear
U
خراب شدن
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
gear
U
انتقال دادن
out of gear
U
خراب
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
in gear
U
اماده
in gear
U
دایر
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
gear
U
پوشانیدن
gear
U
افزار
gear
U
اسباب لوازم
gear in
U
درگیر شدن
gear
U
ادوات
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
U
الات جامه
gear
چرخ دنده
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear
دنده
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear
U
پوشش دنده دار
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
جعبه دنده
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
دنده فرمان
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
spur gear
U
دنده ملخی
spur gear
U
چرخ دندانه دار
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
mess gear
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
planetary gear
U
دنده خورشیدی
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
low gear
U
دنده کندکن
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
gear wheels
U
چرخ دنده ها
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
gear housing
U
پوششچرخدنده
gear cable
U
کابلچرخدنده
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
steering gear
U
جعبه فرمان
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
switch gear
U
وسیله اتصال
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
training gear
U
گردونه در سمت
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
tumble gear
U
چرخ واسطه
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear
U
دنده مارپیچی
worm gear
U
دنده مورب
reverse gear
U
دنده معکوس
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
high gear
U
دنده قوی خودرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com