English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distributed data processing U پردازش داده توزیع شده
distributed data processing U داده پردازی توزیعی
fibre distributed data interface U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
data base U مبنای اطلاعات
data base U پایگاه داده ها
data base packages U management base data
data base specialist U متخصص پایگاه داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base management U مدیریت پایگاه داده
data base administrator U مدیرپایگاه داده
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
data base environment U محیط پایگاه داده
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
distributed U توزیع شده
distributed capacity U فرفیت منتشر
distributed learning U یادگیری فاصله دار
distributed profits U سود توزیع شده
distributed practice U تمرین فاصله دار
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
distributed load U گسترده بار
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
distributed network U شبکه توزیع شده
distributed network U شبکه توزیعی
distributed fire U اتش توزیع شده
distributed fire U اتش تقسیم شده
distributed design U طرح توزیعی
distributed practices U تمرینهای پراکنده
distributed practices U تمرینهای توزیعی
distributed profit U سود تقسیم شده
distributed profit U سود توزیع شده
distributed fire U اتش گسترده
distributed processing system U سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
uniformly distributed load U بار گسترده یکنواخت
uniformly distributed load U باریکنواخت
distributed flood ligh system U روشنائی کلی توسط پروژکتور
first base U اولینپایگاه
base course U قشر پی راه
base 0 U پایه 01
base course U قشر لعاب
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
r base U ار- بیس
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
second base U دومینپایگاه
sub base U زیر قشر
to base one self U تکیه کردن
to base one self U اعتماد کردن
base 0 U decimal
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
sub base U زیر بستر
base price U قیمت مبنا
base reserves U اماد مبنای ذخیره
base ring U رینگ پایه
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base register U ثبات پایه
base repair U تعمیرات پایگاهی
base plate U صفحه زیر ستون
chart base U چارت مبنا
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base point U نقطه مبنا
base price U قیمت پایه
center base U میدان مرکزی
base register U ثبات مینا
base repair U تعمیر اساسی
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
defense base U پایگاه پدافندی
defense base U پایگاه دفاعی
conjugate base U باز مزدوج
base symbol U علایم قراردادی مبنا
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
column base U زیرستون
chart base U چارت مادر
base unit U یکان پایگاهی
base unit U یکان مبنا
bayonet base U پایه لامپ میخی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base speed U سرعت مبنا
base speed U سرعت منتجه
base spray U بسکهای ته گلوله
base spray U بسک ته
base stone U سنگ زیرین
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
base unit U یکای بنیادی
monetary base U مبنای پولی
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
bracket base U پایهقلاب
base of splat U پایهپشتصندلی
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base U مبدا زمانی
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base U ماخذ مالیات
tax base U مبنای مالیاتی
magazine base U محلانبارخشاب
stanchion base U زیرستون
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base U مبنای نرم افزار
soft base U باز نرم
single base U تک مادهای
centre base U ستونمرکزی
concrete base U پایهیبتونی
dexter base U پایهراستی
base-court U حیات بیرونی
Attic base U پایه ی آتنی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
sprung base U تشکفنری
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
lamp base U پایهلامپ
hardwood base U پایهسختچوبی
fixed base U پایهثابت
single base U باروت یک حبهای
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base U باز شیف
knowledge base U پایگاه اگاهی
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه معلومات
inorganic base U باز غیر الی
inorganic base U باز معدنی
hard base U باز سختbaseball
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
fuse base U پایه ی فیوز
fox base+ U فاکس بیس پلاس
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base U پایگاه شناور دریایی
filbert base U پایگاه دروغین
lewis base U باز لوویس
loctal base U لامپ قفلی
loktal base U لامپ قفلی
pseudo base U شبه باز
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base U بازی گرگم بهوا
polyacidic base U باز چند اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base U مبنای بسیج
magneto base U پایه مگنت
filbert base U پایگاه فریبنده
base plate U صفحه پای ستون
bare base U پایگاه اماده نشده
air base U پایگاه هوایی
bare base U پایگاه اشغال نشده
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base running U دویدن بسوی پایگاه
base fuze U ماسوره ته پران
base fuze U ماسوره ته
base fuze U ماسوره ته گلوله
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
base font U فونت پیش فرض
base font U فونت پایه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow U جریان پایه
base metals U فلز پست
base metals U فلزات بنیانی
base metals U فلز پایه
base line U خط توجیه
base line U خط کور
base line U خط مبنا
base line U خط پایه
base level U تهتراز
base metal U فلز پایه
base ignition U احتراق تحتانی
base hit U ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base metal U فلزات بنیانی
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلز پست
base address U نشانی پایه
base ejection U پرتاب شونده از ته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com