Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
discrete source
U
چشمههای مجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discrete
U
جدا
discrete
U
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
discrete
U
جدا از هم
discrete
U
گسسته
discrete
U
ناپیوسته
discrete
U
مجزاکردن گسسته
discrete
U
مجرد
discrete
U
مجزا
discrete
<adj.>
U
موقع شناس
discrete
<adj.>
U
بانزاکت
discrete
<adj.>
U
با احتیاط
discrete
<adj.>
U
مبادی آداب
discrete
<adj.>
U
باخرد
discrete variable
U
متغیر ناپیوسته
discrete time
U
با گسستگی زمانی
discrete mathematics
U
ریاضیات گسسته
[ریاضی]
discrete particle
U
ذره مجزا
discrete circuit
U
مدار گسسته
discrete component
U
با مولفههای گسسته
discrete structures
U
ساختهای گسسته
discrete spectrum
U
طیف گسسته یا انفصالی
discrete values
U
مقادیر مجزا
discrete programming
U
برنامه سازی گسسته
discrete packets
U
بستههای مجزا
discrete device
U
دستگاه گسسته
discrete data
U
داده گسسته
discrete component
U
مولفه گسسته
the source
U
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
second source
U
منبع دوم
source
U
چشمه
source
U
مبداء
source
U
ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
source
U
منبع برق
source
U
منبع
source
U
ماخذ
source
U
مایه مبداء
source
U
منبع منشاء
source
U
سرچشمه
source
U
منشاء
source
U
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
source
U
نقط ه اصلی یا شروع
source
U
نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
source
U
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
source
U
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
source
U
روش
source
U
در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
source
U
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
source
U
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source
U
خصوصیت برخی bridge ها که
source
U
مجموعه پانچ کارتها که حاوی کد اصلی برنامه است
source
U
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
source
U
نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
source
U
که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
source program
U
برنامه منبع
source of power
U
منبع انرژی
source of power
U
منبع قدرت
source listing
U
لیست منبع
source listing
U
لیست برداری منبع
source language
U
زبان اصلی
source language
U
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source program
U
برنامه مبداء
source register
U
ثبات منبع
source language
U
زبان منبع
It is a source lf pride .
U
مایه افتخار است
x ray source
U
منبع اشعه رونتگن
welding source
U
منبع جریان جوش
voltage source
U
منبع الکتریسیته
voltage source
U
منبع فشار الکتریکی
voltage source
U
منبع قدرت
voltage source
U
منبع ولتاژ
source trait
U
ویژگی پایه
source routine
U
روال منبع
source file
U
فایل مبدا
source document
U
سند اصلی
neutron source
U
منبع نوترون
message source
U
منشاء پیام
message source
U
منبع پیام
line source
U
منبع خطی منبع شبکه
line source
U
منبع خطی شکل
lighting source
U
منبع روشنایی
light source
U
منبع نور
information source
U
منبع اطلاعات
incandescent source
U
منبع ملتهب
image source
U
منبع تصویر
radio source
U
چشمه اخترواره
excitation source
U
منبع برانگیختگی
power source
U
منبع قدرت
quasistellar source
U
چشمه اخترواره
quasistellar source
U
چشمه شبه اختری
source document
U
سند منبع
source disk
U
دیسک مبداء
source data
U
دادههای منبع
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
data source
U
منبع داده
source computer
U
کامپیوتر منبع
radiation source
U
منبع تشعشع
source code
U
کد مبداء
source code
U
کد منبع
radio source
U
چشمه شبه اختری
extirpate the source of dispute
U
قلع ماده نزاع
source data automation
U
کنترل خودکار داده منبع
source data automation
U
خودکاری داده منبع
basic source of food
U
منابعاولیهغذا
low frequency source
U
منبع فرکانس پایین
light source colour
U
رنگ منبع نور
Water must be stopped at its source .
<proverb>
U
آب را از سر بند باید بست .
The water is turbid from its source .
<proverb>
U
آب از سر چشمه گل آلود است .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com