English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
directive psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brief psychotherapy U روان درمانی کوتاه مدت
psychotherapy U روان درمانی
psychotherapy U تداوی روحی
psychotherapy U درمان روانی
direct psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
nondirective psychotherapy U روان درمانی بی رهنمود
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
reconstructive psychotherapy U روان درمانی بازساختی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
directive <adj.> U وابسته به سرپرستی
directive U دستور دهنده
directive U متضمن دستور امریه
directive U رهنمود
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive U حکم امریه بخشنامه
directive U راهنمای انجام کار دستورالعمل
initiating directive U دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
assembler directive U رهنمود همگذار
directive sending U فرستنده جهت دار
directive radiation U تشعشع جهت دار
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
directive gain U تقویت انتن
directive counseling U مشاوره رهنمودی
airworthiness directive U دستورالعمل صلاحیت پرواز
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
compiler directive U رهنمود همگردانی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
directive effect of functional groups U اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com