Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
directional transmitter
U
فرستنده جهت دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
directional
U
هدایتی
bi directional
U
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
bi directional
U
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
bi directional
U
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
bi directional
U
که قابل انجام در جهت جلو و عقب است
directional
U
سمتی
directional
U
وابسته به راهنمایی و هدایت
directional stability
U
پایداری جهشی
directional antenna
U
انتن جهت دار
directional gyroscope
U
ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
directional radio
U
رادیوی جهت دار
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
directional selectivity
U
گزینندگی جهت دار
directional traverse
U
پیمایش سمتی
directional stability
U
پایداری سمتی
directional switch
U
کلید جهت دار
omni directional aerial
آنتنی که در هر راستایی عمل میکند
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
transmitter
U
انتقال دهنده
transmitter
U
فرستنده
transmitter
U
فرافرست
transmitter
U
فرستند
transmitter
U
دهنی
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
فرستنده رادیویی
transmitter
U
دستگاه فرستنده
transmitter
U
راوی
transmitter
U
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
pulse transmitter
U
فرستنده پالس
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
telephone transmitter
U
دهنی
telephone transmitter
U
میکروفن تلفن کپسول دهنی
microwave transmitter
U
انتقالریزموج
breasted transmitter
U
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
control transmitter
U
دستگاههای همگرد
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
jamming transmitter
U
فرستنده پارازیت
intermediate transmitter
U
فرستنده واسطه
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
amateur transmitter
U
فرستنده اماتور
ultrashort wave transmitter
U
فرستنده موج خیلی کوتاه
long wave transmitter
U
فرستنده موج بلند
radio telephone transmitter
U
فرستنده تلفن بیسیم
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com