English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
Other Matches
on demand U عندالمطالبه
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand U طالب داشتن
demand U احتیاج
demand U نیاز
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U خواستارشدن
demand U درخواست
demand U نیاز احتیاج
demand U تقاضا کردن
demand U خواست
demand U تقاضا
demand U مطالبه کردن
demand U نیاز
demand U طلب
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U درخواست مطالبه
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U مطالبه
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U تقاضای خرید کالا
demand U درخواست کردن
derived demand U تقاضای مشتق شده
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand side U ستون تقاضا
demand side U طرف تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
elastic demand U تقاضای با کشش
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand U تقاضای موثر
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
demand pattern U الگوی تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
demand management U مدیریت تقاضا
demand function U تابع تقاضا
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand for payment U تقاضای پرداخت
money demand U تقاضا برای پول
demand for money U تقاضا برای پول
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand meter U تقاضاسنج
demand note U مطالبه نامه
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand note U چک تمسک
demand note U سفته
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
measurement of demand U تخمین تقاضا
joint demand U تقاضای مشترک
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
inelastic demand U تقاضای بی کشش
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
market demand U تقاضای بازار
peak demand U حداکثر تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
maximum demand U تقاضای بیشینه
maximum demand U پیک بار
maximum demand U بار حداکثر
maximum demand U بار پیک
supply and demand U عرضه و تقاضا
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U تقاضای بیش از حد
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
energy demand U مطالبه انرژی
elasticity of demand U کشش تقاضا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand U حساس
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U درخواست مازاد
offer and demand U عرضه و تقاضا
national demand U تقاضای ملی
final demand U تقاضای نهائی
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
total demand U تقاضای کل
quantity of demand U مقدار تقاضا
factor demand U تقاضای عوامل
elastic demand U تقاضای کشش دار
demand elasticity U کشش تقاضا
demand deposit U سپرده جاری
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
aggregate demand U تقاضای کل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
composite demand U تقاضای مرکب
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
complementary demand U تقاضای مکمل
demand factor U ضریب تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand curve U منحنی تقاضا
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand code U رمز درخواست
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand accommodation U تعدیل درخواستها
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
income elasticity of demand U کشش
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
arc elasticity of demand U *
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
maximum power demand U مصرف حداکثر
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum demand meter U تقاضاسنج
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand U /
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
pressure demand regulator U رگولاتورتنظیمفشار
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
cross elasticity of demand U = Eab
cross elasticity of demand U *
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
price U ارزش پولی کالا
outside price U حد اکثر بها
price U مبلغ شرطبندی
price U نرخ
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
least price U حداقل قیمت
just price U قیمت منصفانه
all in price U بهای کامل
all in price U قیمت کل
asking price U قیمت آخر
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
last price U قیمت اخر
just price U قیمت عادلانه
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
price U بها
price U بها قائل شدن
price U قیمت گذاشتن
mean price U قیمت متوسط
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
at any price U بهر بها
price U ارزش
price U قیمت
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
at any price U بهر قسمت که باشد
What is the price ...? قیمت ... چقدر است؟
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com