English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
default condition U وضعیت قرار دادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
default U غفلت ورزیدن
default U عدم پرداخت قصور کردن
default U در موعد مقرر
default U عدم پرداخت بدهی
default U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default value U ارزش قرار دادی
default value U مقدار پیش فرض
default value U مقدارقراردادی
default U تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default value U تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default U پیش فرض
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U قراردادی
default U قرارداد
default U نکول کردن
default U غفلت
default U قصور
default U کوتاهی
default value U تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default U تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default interest U بهره معوق
judgement by default U حکم غیابی
judgment by default U حکم غیابی
default extension U پسوندقراردادی
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
default option U انتخاب قرار دادی
default drive U گرداننده پیش فرض
default by the principal U نکول توسط واگذارنده
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
default directory U دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی
default extension U پسوند پیش فرض
default setting U تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
user default U پیش فرض کاربر
default setting U تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default numetic font U فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
necessary condition U شرط لازم [ریاضی]
zero condition U حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
on no condition U به هیچ شرطی
condition U شرط [وضع] [پیشزمینه]
on one condition U به یک شرط
out of condition U خراب
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
out of condition U معیوب
on that condition U به آن شرط
on the condition that U به شرط انکه
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
condition U چگونگی
condition U ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
condition U وضعیت
condition U شرط
condition U شرط مهم در قرارداد
condition U عارضه شرطی کردن
condition U وضع
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
condition U حالت
condition U شرط مقید کردن
condition U شرط نمودن شایسته کردن
condition U موقعیت
condition U مشروط کردن
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
to make it a condition U شرط کردن
restart condition U شرط بازاغازی
to change ones condition U زن گرفتن شوهرکردن
space condition U شرط فاصله
space condition U حالت فاصله
standard condition U شرایط استاندارد
standard condition U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
sufficient condition U شرط کافی
ammunition condition U وضعیت مهمات
to chang one's condition U عروسی کردن
to change ones condition U عروسی کردن
tropical condition U شرایط گرمسیری
unclear condition U شرط مجهول
in a ruined condition U ویران
air condition U دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
an unclear condition which U consideration the ignoranceof causes شرط مجهولی که موجب جهل به عوضین میشود
prevailing condition U شرط غالب
boundary condition U شرط کرانی
condition about description U شرط صفت
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
Coulomb's condition U قید کولن
condition code U کدوضعیت اماد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
On condition that. Provided that. U بشرط آنکه (بشرطی که )
condition code U کد شرط
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
condition code U رمز وضعیت
lay down the condition U شرط کردن چیزی
condition of non performance U شرط فعل نفیا"
ignition condition U حالت احتراق
condition of equilibrium U شرط تعادل
in working condition U دایر
in working condition U کارکننده
initial condition U شرایط اولیه
initial condition U شرط اولیه
error condition U شرط خطا
error condition U وضعیت خطا
condition of readiness U شرایط امادگی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
condition of qualification U شرط صفت
condition of performance U شرط فعل اثباتا"
sufficient condition U شرط کافی [ریاضی]
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
embankment condition U حالت یا شرائط خاکریزی
equilibrium condition U شرط تعادل
interesting condition U ابستنی
interesting condition U حمل
operating condition U رژیم
option of condition U خیار شرط
to buy on condition U شرط خریدن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
putting a condition U شرط گذاشتن
putting a condition U اشتراط
no load condition U حالت بی باری
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
normalization condition U شرط بهنجارش
mark condition U شرط علامت
interesting condition U حاملگی
condition of corollary U شرط نتیجه
in good condition U بی عیب خوب
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
line condition U وضع خط
line condition U حالت خط
make it a condition U شرط کردن
mark condition U وضعیت نشان
readiness condition U وضعیت اماده باش
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
attack condition , alfa U وضعیت تک
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
idle circuit condition U وضعیت مدار بی بار
condition contrary to the requirment of U شرط خلاف مقتضای عهد
condition which is impossible to fulfill U شرط غیر مقدور
condition contrary to the requirment U شرط خلاف مقتضای عهد
condition contrary to the requirement U شرط خلاف مقتضای عقد
in perfecting bail condition U بی عیب
quenched and tempered condition U حالت ترساندن و سخت گردانی
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
reasonable term and condition U قید و شرط معقول
attack condition , alfa U الف
condition about performance of an act U شرط فعل
condition of subsequent events U شرط نتیجه
In good condition (health). U سالم وبی عیب
He is in no condition (not fit)to work. U امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
condition contrary to the requirement U contract of
person in whose favor a condition is mad U مشروط له
mint a mint condition U نونو
mint a mint condition U تازه تازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com