English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
curtain loop U بازوبندپرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over curtain U پردهرویی
curtain raiser U پیش درامد نمایش پیش پرده
Iron Curtain U پرده اهنین
drop curtain U پرده جلو صحنه
fire curtain U پرده محافظ اتش
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
grout curtain U پرده تزریق
To draw the curtain . U پرده را کشیدن
To draw the curtain. U پرده راکنارزدن (کشیدن)
window curtain U پردهپنجره
welding curtain U پردهجوشکاری
types of curtain U انواعپرده
air curtain U پوشش هوایی
air curtain U پرده هوا هوا پوشنه
curtain of fire U پرده اتش
curtain lecture U صحبتهای پشت پرده
curtain lecture U صحبتهای خصوصی زن وشوهر
curtain band U بازوبندپرده
curtain wall U دیوار پردهای
curtain wall U تیغه
door curtain U پرده
benined the curtain U پنهان
benined the curtain U پشت پرده
bamboo curtain U مانع پردهء حصیری
door curtain U پرده در
stage curtain U پردهنمایش
curtain-raiser U پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
draw curtain U پردهکشیدهشده
curtain rod U چوب پرده
curtain track U میلهپرده
curtain call U کف زدن حضار
curtain pole U پایهپرده
cafe curtain U پردهآشپزخانه
attached curtain U پردهکرکرهای
curtain calls U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls U کف زدن حضار
curtain call U بازگشت هنرپیشگان به صحنه
to ring the curtain up or down U پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
frilled curtain U پردهچیندار
curtain-raisers U پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
curtain-wall U تیغه
bamboo curtain U سرحدات چین کمونیست
sheer curtain U پردهخالص
balloon curtain U پردهپفکی
loose curtain U پردهیشل
smoke curtain U پرده دود برای استتار از دیدزمینی
the curtain falls U پرده میافتد
single curtain rail U ریلپردهتکی
double curtain rail U میلهدوتاییپرده
loop U مهاری
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
do while loop U حلقه WHILE/DO
do while loop U لوپ WHILE/DO
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> U در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
inner loop U حلقه درونی
inner loop U حلقه داخلی
loop U حلقه
loop U دریچه
loop U سوراخ
loop U ضربه بلند قوس دار
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop U درو در انتهای خرک
loop U حلقه شدن
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U کمند
loop U حلقه طناب
loop U گره
loop U پیچ چرخ
loop U خمیدگی
loop U حلقه دارکردن
loop U گره زدن
loop U پیچ خوردن حلقه زنی
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop U گریز
loop U حلقه زدن
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U حلقه درون حلقه دیگر
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
uncontrolled loop U حلقه کنترل نشده
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
prusik loop U گره پلکانی
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
loop-hole U روزنه
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop stitches U کوکطنابی
heel loop قوس پاشنه
hanger loop U جایآویز
to stay in the loop <idiom> U در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
elastic loop U حلقهارتجاعی
arrow-loop U شکاف تهویه
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
button loop U دکمهرکاب
belt loop U حلقهکمربند
peg loop U میخحلقهطناب
loop-hole U سوراخ دیدبانی
open loop U حلقه باز
armature loop U حلقه ارمیچر
induction loop U حلقه القائی
inductive loop U حلقه ی القائی
infinite loop U حلقه نامحدود
infinite loop U حلقه نامتناهی
local loop U حلقه محلی
loop antenna U انتن حلقوی
loop antenna U انتن حلقهای
loop body U تنه حلقه
loop body U بدنه حلقه
loop checking U مقابله حلقه
loop code U کد حلقوی
loop control U کنترل حلقه زنی
hysteresis loop U منحنی هیسترزیس
hysteresis loop U حلقه پسماند
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
armature loop U پیچک ارمیچر
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
counting loop U حلقه شمارش
current loop U حلقه جاری
drill loop U حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop U حلقه ریزش اب
endless loop U حلقه بی پایان
endless loop U حلقه بی انتها
expansion loop U خم انبساط
feedback loop U حلقه باز خوردی
loop counter U شمارنده حلقه
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop sling U حلقه بند تفنگ
loop sling U بند حلقهای
loop step U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure U ساختار حلقهای
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
nested loop U حلقه اشیانهای
nested loop U حلقه تو درتو
nested loop U حلقه لانهای
open loop U مدار باز
loop pass U پاس قوسی
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
loop hole U روزنه
loop line U دوراهی
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion U ارزش دهی اغازی در حلقه
loop hole U گریز
distributor service loop U خطسرویسپخش
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
single loop armature U ارمیچر تک پیچکی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
varley loop test U ازمایش با حلقه وارلی
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
loop knot tie U گره حلقوی
magnetic hysteresis loop U حلقه هیسترزیس مغناطیسی
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
sleeve strap loop U بستنوارسرآستین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com