Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crystal growth
U
رشد بلور
affinity
U
میل ترکیبی
affinity
U
نزدیکی
affinity
U
نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinity
U
خویشاوندی سببی
affinity
قوم و خویش سببی
affinity
U
مصاهره
affinity
U
قرابت سببی
affinity
U
پیوستگی
affinity
U
قرابت خویشاوندی سببی
affinity
U
کشش
affinity
U
وابستگی
affinity
U
همریشگی
electron affinity
U
الکترون خواهی
electron affinity
U
انرژی خروج
elective affinity
U
میل ترکیبی
chemical affinity
U
میل ترکیبی شیمیایی
growth
U
بلوغ
growth
U
نمو
growth
U
نمود
growth
U
رشد
growth
U
اثر حاصل
growth
U
افزایش ترقی
growth
U
پیشرفت
growth
U
گوشت زیادی تومور
growth
U
چیز زائد
growth
U
نتیجه
growth
U
روش
climate for growth
U
شرایط لازم برای رشد
climate for growth
U
محیط رشد
growth ring
U
دایره رشد
growth rate
U
نرخ رشد
mushroom growth
U
رویش تند
mushroom growth
U
زود رویی
bangaloid growth
U
خانه ییلاقی
mental growth
U
رشد ذهنی
horizontal growth
U
رشد افقی
growth stocks
U
سهام پر سود
growth ring
U
دایره سالیانه
growth poles
U
قطبهای رشد
growth motives
U
انگیزههای رشددهنده
crystalline growth
U
نمو بلورین
economic growth
U
رشد اقتصادی
geometric growth
U
رشد هندسی
growth areas
U
نواحی رشد
growth reaction
U
واکنش رشد
growth centers
U
مراکز رشد
growth curve
U
منحنی نمو
growth effects
U
اثار رشد
growth company
U
شرکت در حال گسترش
epitaxial growth
U
رشد همبافته
growth factor
U
عامل رشد
growth factors
U
عوامل رشد
crystalline growth
U
رشد بلورین
sustaining growth
U
رشد مداوم
quick growth
U
رشدسریع
quick growth
U
تندرویی
vertical growth
U
رشد عمودی
self sustaining growth
U
رشد خود پایدار
stable growth
U
رشد با ثبات
steady growth
U
رشد پایدار
unbalanced growth
U
رشد نامتعادل
unbalanced growth
U
رشد نامتوازن
proportional growth
U
رشد تناسبی
zero economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی صفر
population growth
U
رشد جمعیت
ovular growth
U
رویش تخمک
ovular growth
U
رشد تخمچه
lush growth
U
رشد سرسبز
particle growth
U
رشد ذره
growth line
U
خطرشد
zero population growth
U
رشد جمعیت صفر
current rate of growth
U
نزخ رشد جاری
general rate of growth
U
نرخ عمومی رشد
undersirable rate of growth
U
نرخ رشد نامطلوب
warranted rate of growth
U
نرخ رشد تضمین شده
characters of economic growth
U
خصوصیات رشد اقتصادی
steady state growth
U
رشد مداوم
natural rate of growth
U
نرخ رشد طبیعی
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
annual rate of growth
U
نرخ رشد سالانه
chain growth polymerization
U
بسپارش زنجیری
chain growth polymerization
U
بسپارش افزایشی
potential rate of growth
U
نرخ رشد بالقوه
rate of crystalline growth
U
سرعت نمو تبلور
rate of economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی
stages of economic growth
U
مراحل رشد اقتصادی
step growth polymerization
U
بسپارش مرحلهای
steady state growth
U
رشد پایدار
crystal
U
کریستال
crystal
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal
U
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
بلور کوارتز
crystal
U
بلور
crystal
U
شفاف
crystal
U
زلال بلوری کردن
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
full employment rate of growth
U
نرخ رشد در اشتغال کامل
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
molecular crystal
U
بلور مولکولی
monovalent crystal
U
بلور تک والانسی
valence crystal
U
بلور کووالانسی
covalent crystal
U
بلور کووالانسی
colored crystal
U
بلور سنگین
cast crystal
U
بلور ریخته
mixed crystal
U
کریستال امیخته
mixed crystal
U
کریستال مخلوط
crystal allotropy
U
چند شکلی بلور
crystal axis
U
محور کریستال
ionic crystal
U
بلور یونی
iceland crystal
U
بلور ایسلند
ideal crystal
U
کریستال ایده ال
x cut crystal
U
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
atomic crystal
U
بلور اتمی
pizoelectric crystal
U
کریستال پیزوالکتریک
as clear as crystal
<idiom>
U
مثل اشک چشم
[زلال]
I cant do any crystal – gazing .
U
علم غیب که ندارم
crystal drop
U
اشککریستالی
crystal button
U
ریسهکریستالی
crystal clear
U
واضح-مبرهن
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
crystal ball
U
انتن رادار
single crystal
U
تک بلور
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
rock crystal
U
سنگ بلور
crystal balls
U
انتن رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
quasi crystal
U
شبه بلور
quartz crystal
U
بلور کوارتز
liquid crystal
U
کریستال مایع
metal crystal
U
بلور فلز
crystal pulling
U
بلور پردازی
detecting crystal
U
بلور اشکارساز
distorted crystal
U
بلور واپیچیده
crystal mixer
U
ترکیب کننده دیودی
crystal microphone
U
میکروفون بلوری
crystal lattice
U
شبکه بلور
crystal lattice
U
شبکه کریستالی
filter crystal
U
کریستال صافی
crystal oscillator
U
نوسان ساز کریستالی
crystal plane
U
سطح بلوری
crystal lattice
U
شبکه بلوری
crystal pendant
U
اویز
crystal pickup
U
پیکاپ بلورین
crystal pickup
U
پیک اپ کریستالی
crystal rectifier
U
دیود
crystal rectifier
U
دو قطبی بلورین
crystal set
U
رادیوی ترانزیستوری
crystal plane
U
سطح کریستالی
crystal structure
U
ساختار بلور
crystal system
U
دستگاه بلور
crystal transducer
U
مبدل
crystal transducer
U
کریستالی
crystal plane
U
صفحه بلور
crystal water
U
اب تبلور
crystal lattice
U
شبکه بلورین
crystal lattic
U
شبکه کریستالی
crystal diode
U
دیود بلوری
crystal diode
U
دیود
crystal energy
U
انرژی بلور
crystal defect
U
نقص بلور
crystal control
U
تنظیم با بلور
crystal set
U
اشکارساز کریستالی
crystal filter
U
صافی بلورین
crystal gazer
U
ساحر یا جادوگر
crystal detector
U
اشکارساز بلورین
crystal gazing
U
بلور بینی
crystal glass
U
بلور
host crystal
U
بلور میزبان
crystal grain
U
دانه بلوری
host crystal
U
بلور زمینه
crystal video rectifier
U
یکسوکننده بلورین ویدئو
inert gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
noble gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
hexagonal crystal system
U
سیستم کریستال شش گوش
crystal ball stopper
U
گلوله بلوری شیشه لیموناد
liquid-crystal display
U
نمایشکریستالمایع
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
interplanar crystal spacing
U
فاصله بین صفحهای
burnout of a crystal rectifier
U
سوختن یکسوکننده دیودی
frequency changer crystal
U
بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
current sensitivity of a crystal rectifi
U
حساسیت یکسوکننده بلورین
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
crystal frequency changer efficiency
U
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
electrostatic crystal field theory
U
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal field stabilization energy
U
انرژی پایداری میدان بلور
liquid crystal display colour pigmented
U
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight.
U
مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com