English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystal diode U دیود بلوری
crystal diode U دیود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
z diode U دیود زنر
diode U یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
diode U لامپ دو قطبی
diode U دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
diode U دیود [فیزیک] [مهندسی]
diode U دیود
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
diode U لامپ
diode U دو قطبی
z diode U دیود "زد"
diode U لامپ دوقطبی
diode U قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
tunel diode U دیود تونلی
input diode U دیود ورودی
tunnel diode U دیود تانل
magneto diode U دیود مغناطیسی
isolation diode U لامپ دو قطبی خودکار
semiconductor diode U دیود
tunnel diode U دیود تونلی
tunnel diode U مهندسی دیود تانل
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
input diode U دیود اولیه
tunel diode U دیود نقبی
silicon diode U دیود سیلیسیمی
zener diode U دیود زنر
zener diode U دیود زینر
double diode U دیود دوبل
diode limiter U محدود کننده دیودی
diode lamp U دیود دورانی
diode isolation U جداسازی دیودی
diode detector U یکسوسازدیودی
diode detector U اشکارسازی دیودی
diode characteristic U مشخصه الکترد مرکب
double diode U دیود مضاعف
laser diode [LD] U لیزر نیم رسانا [فیزیک]
centering diode U دیود مرکزگذار
high tension diode U دیود فشار قوی
lith emitting diode U دیود ساتع نور
light emitting diode U دیود ساطع کننده نور
diode transistor logic U DTL
equivalent diode voltage U ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent diode of a triode U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
zener diode stabilization U تثبیت کنندگی دیود زنر
light emitting diode U دیود ناشر نوری
equivalent diode of a multielectrode val U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
high back resistance diode U دیود با مقاومت معکوس زیاد
high back resistance diode U مقاومت دیود در بایاس مخالف
high back resistance diode U دیود با مفاومت معکوس بالا
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U کریستال
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U بلور
crystal U شفاف
crystal U زلال بلوری کردن
crystal U بلور کوارتز
quartz crystal U بلور کوارتز
metal crystal U بلور فلز
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
single crystal U تک بلور
ionic crystal U بلور یونی
rock crystal U سنگ بلور
quasi crystal U شبه بلور
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
monovalent crystal U بلور تک والانسی
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixed crystal U کریستال امیخته
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal clear U واضح-مبرهن
crystal drop U اشککریستالی
filter crystal U کریستال صافی
crystal button U ریسهکریستالی
host crystal U بلور زمینه
host crystal U بلور میزبان
iceland crystal U بلور ایسلند
ideal crystal U کریستال ایده ال
molecular crystal U بلور مولکولی
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal filter U صافی بلورین
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
crystal glass U بلور
crystal grain U دانه بلوری
crystal growth U رشد بلور
crystal lattic U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal lattice U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلور
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystal energy U انرژی بلور
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal defect U نقص بلور
crystal balls U انتن رادار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
liquid crystal U کریستال مایع
atomic crystal U بلور اتمی
crystal ball U انتن رادار
cast crystal U بلور ریخته
colored crystal U بلور سنگین
covalent crystal U بلور کووالانسی
valence crystal U بلور کووالانسی
crystal allotropy U چند شکلی بلور
crystal axis U محور کریستال
crystal control U تنظیم با بلور
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal pendant U اویز
crystal transducer U کریستالی
detecting crystal U بلور اشکارساز
crystal water U اب تبلور
crystal structure U ساختار بلور
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal rectifier U دیود
crystal pickup U پیکاپ بلورین
distorted crystal U بلور واپیچیده
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal plane U سطح کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal pulling U بلور پردازی
crystal plane U صفحه بلور
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystal field theory U نظریه میدان بلور
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com