English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
covered position U موضع پوشیده
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
covered way U راهسرپوشیده
be covered U کلاه برسر بگذارید
covered approach U مسیر پوشیده
covered electrode U الکترود پوشش دار
covered forge U کوره دیواری
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach U راه نفوذی پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
covered space U فضای پوشیده
silk covered U سیم ابریشم پوش
covered storage area U منطقه انبار مسقف
slightly covered sky U آسماناندکیپوشیدهازابر
covered bogie truck U کامیونواگنتختسرپوشیده
rubber covered wire U سیم با روکش لاستیکی
to be covered by social security U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
lead covered cable U کابل با غلاف سربی
covered parapet walk U گذرگاهسنگرسرپوشیده
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
double silk covered U سیم با دو روکش ابریشمی
covered dovtail joint U درز دم چلچلهای تو کار درز دزدی
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position U محل چیزی
on position U وضعیت وصل
position U بردار مکان [ریاضی]
y position U حالت- ایگرگ
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
position U موقعیت
position U مقام
position U موضع
position U حالت محل سازمانی
position U مقام شغل سازمانی
position U مستقرشدن یاکردن
position U وضعیت
position U وضع
position U وضعیت موضع
position U نهش
position U شغل
position U مرتبه مقام
position U جایگاه
position U مقام یافتن سمت
position U منصب
position U قراردادن یاگرفتن
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U وضع چگونگی
position U نظریه
position U شغل رسمی
position U جا
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
position U محل
position U شکل موقعیت
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
prone position U حالت درازکش
reclining position U حالت غنوده
punch position U موضع منگنه
ready position U حالت حاضر به تیر
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
ready position U حاضربه تیراندازی
punch position U محل منگنه
set position U اماده در نقطه اغاز
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
selection of position U انتخاب موضع
screen position U مکان صفحه
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
rest position U وضعیت ساکن
referee's position U خاک شدن در کشتی
rest position U موقعیت سکون
rest position U استراحتگاه
response position U مکان جواب
repetition of position U تکرار وضعیت
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
prone position U وضعیت درازکش
print position U موقعیت چاپ
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position finding U موقعیت یابی
position control U پیچ مرکز گذار
position correction U تصحیحات موضعی
position defense U دفاع موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator U شاخص نماها
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position buoy U بویه موقعیت
position area U منطقه مواضع
print position U مکان چاپ
primary position U موضع ابتدایی
position warfare U جنگ موضعی
primary position U موضع اصلی
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
predicament position U بخطر افتادن
post position U محل اسب در شروع
position warfare U نبرد موضعی
position angle U زاویه ارتفاع جسم
position angle U زاویه تراز
position habit U عادت مکانی
position marker U نشانگرموقعیت
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
forward position U موقعیت رو به جلو
leg position U مدلپا
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
arm position U موقعیتبازو
lotus position U چمباتمه لوتوسی
lotus position U جاگیری لوتوسی
straight position U فرم مستقیم
tuck position U موفقیتجمعشده
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector U بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
winning position U پوزیسیون برنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
stag position U پاباز در هوا
stag position U وضع پاهای باز
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary position U موضع یدکی
switch position U موضع رابط دفاعی
waltz position U رقص والس
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
unit position U مکان واحد
to seek a position U نظر خواستن
to seek a position U مشورت کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
sign position U موضوع علامت
para position U محل پارا
fist position U وضع و حالت مشت
duty position U محل شغلی
duty position U شغل ارجاعی
duty position U شغل
drilling position U مکان مته کاری
drilling position U وضعیت مته کاری
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
critical position U پوزیسیون حساس
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
electrode position U رسوبگیری الکتروشیمیایی
endo position U موقعیت اندو
firing position U موقعیت احتراق
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing position U موضع تیر
financial position U وضعیت مالی
fencing position U گارد شمشیرباز
extreme position U واقع درمنتهاالیه
extreme position U وضعیت نهایی
estimated position U نقطه براوردی
estimated position U نقطه تخمینی
equilibrium position U وضع تعادل
consolidation of position U تحکیم مواضع
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
axial position U وضعیت محوری
attack position U موضع تک
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
assumed position U موضع فرضی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
alternate position U موضع یدکی
all position welding U جوشکاری دو طرفه
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
battle position U محل ناو در دریا
benzylic position U موقعیت بنزیلی
comma position U وضع بدن در پیچ زدن
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
break off position U نقطه قطع درگیری
break off position U نقطه رهایی
battle position U موضع نبرد
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
blocking position U موضع سد کننده
bit position U موقعیت ذره
air position U وضعیت هوایی
neotral position U وضع بدن عمود بر سطح مسیر
kneeling position U وضعیت به زانو
kilian position U وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
key position U شغل حساس
key position U موضع حساس و مهم
no wind position U محل نهایی هواپیما
in a stooping position U دولا
lattice position U محل شبکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com