English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cottage U خانه روستایی
cottage U کلبه
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
cottage industries U فرآورد خانگی
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
cottage loaf U نوعینان
English cottage U خانه ویلایی
bengal cottage U [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
cottage cheese U نوعی پنیر دلمه شده
cottage industries U کارگاه خانگی
cottage industries U صنعت روستایی
holiday cottage U ویلای اجاره ای برای تعطیلات
cottage industry U فرآورد خانگی
cottage pie U غذاییبا گوشترندهشدهوسیبزمینیخیساندهشده
cottage industry U کارگاه خانگی
cottage industry U صنعت روستایی
Can I rent a holiday cottage? U آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child. U عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U :قرارداد
all in contract U قراداد کلی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
in contract U طبق قرارداد
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
by contract U بطور مقاطعه
contract with U عقد کردن
contract U منقبض شدن
contract U همکشیدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U کنترات پیمان .
contract U : پیمان بستن
contract U مقاطعه
contract U دچارشدن
contract U قرارداد بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U عقد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
parties to the contract U متعاقدین
prime contract U قرارداد اصلی
performance of a contract U اجرای قرارداد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
parties to the contract U متعاملین
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
lease contract U عقد اجاره
revocable contract U عقد مجاز
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
validity of contract U صحت قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
the life of a contract U مدت یک قرارداد
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
contract period U مدت قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment U قراردادحمل
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditional contract U عقد معلق
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
invalid contract U عقد فاسد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
gratuitous contract U عقد غیر معوض
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
executory contract U عقد موجل
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
irrevocable contract U عقد لازم
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
lease contract U اجاره نامه
parties to the contract U طرفین عقد
contract specification U مشخصات قرارداد
futures contract U قرارداد سلف
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
law of contract U قانون قرارداد
labor contract U قرارداد کار
contract work U پیمانکاری
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
contract in set form U قرارداد تیپ
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
time the essence of the contract U مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com