Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
controlled pattern
U
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
controlled
U
مهار شده
self controlled
U
خوددار
controlled
U
کنترل شده
self-controlled
U
خوددار
close controlled
U
رهگیری بروش کنترل نزدیک
controlled burning
U
اتش زنی کنترل شده
controlled burning
U
اتش زنی واپاده
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled economy
U
اقتصاد تحت کنترل
controlled economy
U
اقتصادارشادی
controlled effects
U
اثرات کنترل شده
controlled effects
U
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled atmosphere
U
هواسپهر واپاده
controlled atmosphere
U
جو واپاده
controlled variable
U
متغیر کنترل شده
controlled airspace
U
فضای هوایی کنترل شده
controlled airspace
U
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled area
U
منطقه ممنوعه
controlled area
U
منطقه کنترل شده
controlled atmosphere
U
گاز محافظ
controlled atmosphere
U
اتمسفر کنترل شده
close controlled
U
همکاری نزدیک
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
controlled exercise
U
تمرین کنترل شده
controlled port
U
بندرکنترل شده
controlled rectifier
U
یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled reprisal
U
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled sampling
U
نمونه گیری کنترل شده
controlled war
U
جنگ محدود
controlled war
U
جنگ پیش تنظیم
display controlled
U
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
radio-controlled
U
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
controlled port
U
بندر نظامی کنترل شده
controlled passing
U
عبور ومرور کنترل شده
controlled mosaic
U
موزاییک کنترل شده
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled interception
U
رهگیری کنترل شده
controlled inventory
U
اقلام ذخیره کنترل شده
controlled inventory
U
موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled mosaic
U
موزاییک تنظیم شده
controlled net
U
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled passing
U
عبور کنترل شده
remote-controlled
U
دستگاهکنترلازراهدور
silicon controlled restifier
U
یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
solenoid controlled valve
U
سوپاپ الکترومغناطیسی
controlled thermonuclear reaction
U
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
controlled stick steering
U
دسته دنده خودکار
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
automatically-controlled door
U
درکنترلخودکار
controlled access road
U
راه با ورودی محدود
remote-controlled points
U
نقطهکنترلازراهدور
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
raven's controlled projection test
U
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
U
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
U
الگو
pattern
U
نمونه
pattern
U
طرح ساختن
pattern
U
نقشه ساختن
pattern
U
تقلیدکردن
pattern
U
نقش
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to pattern out
U
نمونه شدن برای
pattern
U
الگو صفات فردی
pattern
U
خصوصیات فردی
pattern
U
شیوه
pattern
U
خصوصیات
pattern
U
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
U
همتا بودن
pattern
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
U
سرمشق
pattern
U
ردیف بندی
pattern
U
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
U
طرح
pattern
U
انگاره نقش
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
انگاره
pattern
U
الگوقالب
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
U
نقش ونگار
pattern
U
بطور نمونه ساختن
pattern
U
نقشه شکل
pattern plate
U
صفحه مدل
pattern offense
U
موضعگیری در برابر حریف
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
pattern generator
U
مولد تعمیر کار
pattern recognition
U
الگو شناسی
pattern of development
U
الگوی توسعه
pattern making
U
مدل سازی
pattern making
U
نمونه سازی
pattern maker
U
طرح ساز
pattern maker
U
قالب ساز
pattern laying
U
مین گذاری طراحی شده
pattern laying
U
مین گذاری مدل دار
pattern lady
U
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern recognition
U
تشخیص الگو
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
key pattern
U
زبانه یونانی
test pattern
U
طرح ازمایشی
target pattern
U
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
stimulus pattern
U
طرح محرک
key pattern
U
زنجیره یونانی
punch and pattern
U
سوراخوحککردن
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
radiation pattern
U
الگوی تابش
cane pattern
U
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
antenna pattern
U
انتشار انتن
drilling pattern
U
طرح مته کاری
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
dispersion pattern
U
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion pattern
U
شکل پراکندگی
demand pattern
U
الگوی تقاضا
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
deflection pattern
U
مستطیل انحراف
crosshatch pattern
U
طرح شطرنجی
activation pattern
U
طرح برانگیختگی
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
bit pattern
U
الگوی بیتی
bit pattern
U
الگوی ذرهای
attack pattern
U
ارایش تک
bar pattern
U
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
attack pattern
U
الگوی تک
antenna pattern
U
طرح انتشارامواج انتن
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
herringbone pattern
U
طرح جناغی
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
movement pattern
U
انگاره حرکتی
fallout pattern
U
نمونه ریزش اتمی
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
fallout pattern
U
شکل ریزش
factor pattern
U
طرح عاملی
movement pattern
U
الگوی حرکتی
energy pattern
U
الگوی انرژی
energy pattern
U
نقشه انرژی
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
effective pattern
U
منطقه اثر موثر
weaving pattern lever
U
اهرم مجموعهموجدار
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
weaving pattern brush
U
مجموعهبرسموجدار
admiralty pattern anchor
U
لنگر میله دار
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
stitch pattern memory
U
حافظهبافتودوخت
sport skill pattern
U
الگوی مهارت ورزشی
spot pattern test
U
ازمون طرح نقطه ها
developmental motor pattern
U
الگوی حرکت تکوینی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
pattern perception test
U
ازمون ادراک طرحها
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
fundamental motor pattern
U
انگاره بنیادی حرکت
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
pattern start key
U
کلیدشروعبافت
operational pattern of marks by night
U
نقشیازعلائممشخصبرایشب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com