English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
clause U قضیه
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
clause U جزئی از جمله
clause U جزء قضیه
clause U شرط
clause U ماده
clause U عهد
clause U ماده قانون
clause U بند
clause U عبارت
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
avoidance clause U شرط لغو
relative clause U ربطی
relative clause U شبهجمله
limitation clause U عبارت تعیین حدود
subordinate clause U جملهوارهی فرعی
subordinate clause U بند وابسته
main clause U رجوع شود به clause independent
waiver clause U شرط اسقاط حق
break clause U ماده نقض
break clause U عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
cancellation clause U شرط فسخ
competence clause U شرط صلاحیت
hardship clause U شرط عسر و حرج
exclusion clause U شرط سلب مسئوولیت
penal clause U وجه التزام
penal clause U شرط وجه التزام
forfeiture clause U شرط ضرر
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
inspection clause U بند نظارت
inspection clause U ماده نظارت
jurisdiction clause U شرط داوری
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
excision of clause U دراوردن یک حمله
continuation clause U ماده تداوم
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
defeasance clause U شرط لغو
defeasance clause U شرط ابطال
principal clause U قضیه اصلی
escalator clause U شرط افزایش بها
escape clause U شرط گریز
escape clause U شرط تعلل
excision of clause U بریدن
limitation clause U ماده تعیین حدود
average clause U بند یا ماده خسارت
penalty clause U ماده یا بند جریمه
arbitration clause U شرط حکمیت
arbitration clause U شرط داوری
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
attestation clause U ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
attestation clause U امضاکننده سند
single clause bill U ماده واحده
red clause credit U اعتبار با ماده قرمز
contract U همکشیدن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U قرارداد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض شدن
contract U تعهد
contract U عقد
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U : پیمان بستن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
by contract U بطور مقاطعه
contract U قرردادبستن
contract U :قرارداد
contract U کنترات پیمان .
contract U مقاطعه
contract with U عقد کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
in contract U طبق قرارداد
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
marriage contract U عقد نامه
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
performance of a contract U اجرای قرارداد
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
prime contract U قرارداد اصلی
open contract U قرارداد غیر معین
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
open contract U قرارداد باز
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
unconditional contract U عقد منجز
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to the contract U متعاملین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین عقد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract U قراردادایقاعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
requirements of a contract U مقتضای عهد
valid contract U عقد صحیح
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U شبه عقد
provisions of a contract U مواد قرار داد
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
simple contract U قرارداد شفاهی
service contract U قرارداد خدماتی
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
license contract U قرارداد اجازه استفاده
contract period U مدت قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
irrevocable contract U عقد لازم
contract of reward U جعاله
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com