English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuous processor U دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i/o processor U پردازنده ورودی و خروجی
processor U پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor U ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor U پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor U پردازنده جانبی مخصوص
processor U استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor U برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
processor U پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor U عمل اورنده
processor U پردازشگر
processor U پردازنده
processor U تمام کننده
processor U تکمیل کننده
processor U عمل کننده
processor U کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
processor U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
processor U سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor U پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor U که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor U تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
post processor U پس پرداز
food processor U اجزایمخلوطکن
parallel processor U پردازنده موازی
parallel processor U موازی پرداز
peripheral processor U پردازشگر جنبی
data processor U داده پرداز
macro processor U پردازشگرماکرو
data processor U پردازنده داده ها
down line processor U پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
language processor U زبان پرداز
macro processor U درشت پردازشگر
language processor U پردازشگر زبان
post processor U پس پردارنده
associative processor U پردازنده انجمنی
centarl processor U unit processing central
array processor U پردازشگر ارایه
command processor U سیستم عامل فرمانی
word processor U کلمه پرداز
communications processor U پردازنده مخابراتی
communications processor U پردازشگرارتباطات
attached processor U پردازنده الصاقی
central processor U پردازنده مرکزی
central processor U پردازشگر مرکزی
processor bound U اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
satellite processor U پردازشگر پیرو
vector processor U پردازنده برداری
attached processor U ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
continuous U پیوسته
continuous U کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous U سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous U متصل
continuous U وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous U ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
continuous U قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous U مداوم
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous U متوالی
bit slice processor U روش معماری ریزپردازنده ها
communicating word processor U پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
front end processor U پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
bit slice processor U پردازشگر قطعه بیتی
back end processor U پردازنده کمکی تک منظوره
sound digitizing processor U گزارهصدایکامپیوتری
data communications processor U پردازنده ارتباطات داده ها
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
raster image processor U پردازشگر تصویر شبکهای
processor dtate word U کمله وضعیت پردازشگر
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous current U جریان یکنواخت
continuous data U دادههای پیوسته
continuous fire U اتش مداوم
continuous data U دادههای متوالی
continuous duty U کار پیوسته
continuous error U خطای متوالی
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
continuous error U خطای پیوسته
continuous climbing U صعود طبیعی
continuous beam U تیرچند پایه
continuous snow U بارشبرفدائمی
continuous rain بارش باران دائمی
continuous spectrum U طیف انفصالی
continuous illumination U روشنایی مداوم
continuous drizzle U بارشبارانملائم
continuous beam U تیر یکسره
continuous beam U تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous beam U تیر ممتد
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
continuous fire U اتش پایدار
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
continuous tone U نقطههای متفاوت
continuous time U با پیوستگی زمانی
continuous illumination U روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous spectrum U طیف نشری
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous reinforcement U تقویت پیاپی
continuous reinforcecement U ارماتور ممتد
continuous rating U کار پیوسته اسمی
continuous inventory U موجودی مستمر
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
continuous flow U جریان با دبی ثابت
continuous grading U دانه بندی یکسره
continuous function U تابع پیوسته
continuous window U پنجره سراسری
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous forms U فرم های پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
continuous wave U موج پایدار
continuous variable U متغیر پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
continuous adjustable transformer U مبدل تنظیم پذیر
continuous deep beam U تیر تیغه یکسره
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
continuous traffic line U خط پر امد و شد
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock taking U موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com