Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
concrete object
U
عین خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
object
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object
U
نماش داده می شوند
object
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
Whoever else that may object .
U
هر کس دیگه که اعتراض کند
object
U
فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
object
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object
U
زبان برنامه پس از ترجمه
object
U
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
no object
U
چیزی نیست
object of d.
U
ارزو
object of d.
U
کامه
object of d.
U
مراد
to a one's object
U
مقصودخودرا انجام دادن
no object
U
اهمیت ندارد
object of will
U
موصی به
object
U
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object
U
OPERAND
object
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
object
U
موضوع
object
U
شیئی
object
U
چیز
object
U
مقصود
object
U
شی ء
object
U
موضوع منظره
object
U
هدف
object
U
مفعول
object
U
مخالفت کردن
object
U
چیز ماده خارجی
object
U
کالا اعتراض کردن
object
U
دلیل اوردن
object
U
اعتراض کردن
object
U
مورد
object
U
اعتراض داشتن
object of sale
U
مثمن
object of sale
U
کالا
object of sale
U
مبیع
object of protest
U
معترض علیه
object of protest
U
واخواسته
object of lease
U
عین مستاجره مورد اجاره
object of testimony
U
مشهود به
object of judgment
U
محکوم به
object of lease
U
مستاجره
object of transaction
U
مورد معامله
object program
U
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
object program
U
برنامه مقصود
object point
U
مقصد
object point
U
سمت مورد توجه
object oriented
U
استفاده میکند
object symptoms
U
نشانههای پیدا یا بیرون نما
object genitive
U
مضاف الیه مفعولی
object oriented
U
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented
U
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
object of worship
U
معبود
object routin
U
روال مقصود
object of claim
U
مدعی به متنازع فیه
object of claim
U
خواسته دعوی
object language
U
زبان مقصود
object glass
U
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
object glass
U
عدسی شیئی
object deck
U
دسته کارت مقصود
object constancy
U
ثبات شیئی
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
object code
U
دستورالعمل مقصود
object code
U
برنامه مقصد
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
love object
U
شیئی محبوب
object code
U
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object choice
U
شیئی گزینی
object cathexis
U
نیروگذاری در شیئی
object case
U
حالت مفعولی یا مفعولیت
object language
U
زبان مقصد
if you dont object
U
اگر مانعی نیست
if you dont object
U
اگر بدتان نمیاید
object of claim
U
خواسته
goal object
U
شیئی هدف
object of claim
U
مدعی به
object of appeal
U
فرجام خواسته
object of appeal
U
مستانف عنه
object of appeal
U
پژوهش خواسته
object module
U
واحد مقصود ماژول مقصود
object module
U
واحد مقصد
object module
U
واحد مقصود
object machine
U
ماشین مقصود
object libido
U
متمرکزبر شیئی
his conduct is object
U
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
object ball
U
گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
parent object
U
صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
direct object
U
مفعول مستقیم
object libido
U
زیستمایه
sex object
U
زنیکهفقطازلحاظجنسیدارایجذابیتباشدونهازلحاظشخصیتوتوانایی
indirect object
U
مفعول غیر مستقیم
direct object
U
مفعول صریح
object lessons
U
درس علمی
Money is no object at all .
U
پول اصلا" مطرح نیست
direct object
U
مفعول بیواسطه
celestial object
U
celestial
object lesson
U
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
stimulus object
U
شیئی محرک
perception of an object
U
مشاهده یا دیدن چیزی
object lesson
U
درس علمی
object lessons
U
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object balls
U
توپهایهدف
object oriented programming
U
برنامه نویسی مقصود گرا
object of claim in respect of which
U
the to made is appeal an
object language programming
U
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
To achieve ones object ( aim ) .
U
به مقصود خود رسیدن
object of claim in respect of which
U
court supreme
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
object method of teaching
U
شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
object of claim in respect of which
U
فرجام خواسته
OLE container object
U
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
object oriented graphics
U
نگاره سازی موضوعی
His only aim and object is to make afortune .
U
تنها قصدش پولدار شدن است
object oriented programming language
U
زبان برنامه نویسی موضوعی
concrete
U
ساروج شنی
concrete
U
بتون
concrete
U
سفت
concrete
U
بهم چسبیده
concrete
U
ساروج کردن
concrete
U
: سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
concrete
U
محسوس
concrete
U
: واقعی
concrete
U
اسم ذات
concrete
U
عینی
concrete
U
بتن
concrete
U
بتنی کردن
concrete
U
بابتن ساختن سفت شدن
concrete
U
بتن ساختن
concrete
U
بتن ریختن با بتن اندود کردن
concrete operations
U
عملیات عینی
ornamental concrete
U
بتن تزیینی
concrete mixer
U
بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
ferro-concrete
U
بتن آرمه
shock concrete
U
بتن ضربهای
saw dust concrete
U
بتن خاک اره
rubble concrete
U
بتن قلوه سنگ
pumice concrete
U
بتن متخلخل
prestressed concrete
U
بتن پیش تنیده
prestressed concrete
U
بتن پیش فشرده
rammed concrete
U
بتن کوبیده
pozzolan concrete
U
بتن سیمان طبیعی
pozzolan concrete
U
بتن پوزولان
plain concrete
U
بتن غیرمسلح
plain concrete
U
بتن بدون ارماتور
plain concrete
U
بتن معمولی
placing concrete
U
بتن ریزی
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
site concrete
U
بتنی که در پای کار ساخته شود
spun concrete
U
بتن تنیده
Concrete Regionalism
U
بتن راه سازی
breeze concrete
U
بتن پوکه
ballast concrete
U
بتن متعادل
vibrated concrete
U
بتن لرزیده
concrete shielding
U
حافظبتونی
concrete drain
U
راهآببتون
concrete base
U
پایهیبتونی
vibrated concrete
U
بتنی که توسط ویبراتورمتراکم شده است یا بتن ویبره شده
vacuum concrete
U
بتن مکیده
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
structural concrete
U
بتن سازهای
structural concrete
U
بتن ساختمانی
spun concrete
U
بتن پیش تنیده
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
concrete pitching
U
فرش بتنی
concrete layer
U
لایه بتنی
concrete intelligence
U
هوش عینی
concrete gun
U
دستگاه تزریق بتن
concrete floor
U
طاق بتنی
concrete erosion
U
فرسایش بتن
concrete dam
U
سد بتنی
concrete cover
U
پوشش بتنی روی فولاد
concrete core
U
نمونه استوانهای بتن
concrete block
U
سنگ بتنی
concrete layer
U
قشر بتنی
concrete mix
U
مخلوط بتن
concrete mixer
U
ماشین بتن ساز
concrete pipe
U
لوله سیمانی
concrete pipe
U
لوله بتنی
concrete pile
U
شمع بتنی
concrete pile
U
پایه بتونی
concrete pavement
U
جاده بتنی
concrete pavement
U
شوسه بتنی
concrete mixing
U
ماشین بتن ساز
concrete mixer
U
بتونیر
chuted concrete
U
بتن ریخته شده
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
asphaltic concrete
U
بتن قیری
aerated concrete
U
بتن متخلخل
aerated concrete
U
بتن هوادار بتن اسفنجی
aerated concrete
U
بتن هواداده
reinforced concrete
U
بتن مسلح
reinforced concrete
U
بتن جوش دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com