Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computer based training
U
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
computer based learning
U
یادگیری بر پایه کامپیوتر
based
U
مستقر
based
U
مبنی
based on
U
مبنی بر
machine based
U
مبتنی بر ماشین
based on a contract
U
قراردادی
based on trusteeship
U
امانی
broadly-based
U
ارگانیشاملگروههایمختلفمردم
wood-based materials
U
جنسسطحتخته
server based application
U
برنامه کاربرد شبکه
based on private motives
U
غرض الود
based on private motives
U
غرض امیز
client based application
U
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
act based on pejudgement
U
قصاص قبل از جنایت
character based program
U
برنامه دخشه
acts based on private motives
U
غرض ورزی
training
U
ورزش کاراموزی
training
U
آموزش عملی
training
U
اموزش
training
U
تعلیم
training
پرورش
training
U
کاراموزی
training
U
اموزش دادن
training
U
تعلیم و تمرین
transfer of training
U
انتقال اموزش
training time
U
زمان تمرین
training table
U
میز ناهارخوری در اردو
training wall
U
دیواره راهنما
circuit training
U
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
training school
U
کاراموزگاه
training school
U
اموزشگاه حرفهای
weight training
U
بدن سازی
training track
U
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
deputy for training
U
معاونت اموزشی
voluntary training
U
اموزش داوطلبانه
training set
U
ستلباسبچهگانه
training suit
U
لباسورزشی
concurrent training
U
اموزش همزمان
potty-training
U
تعلیمدادنبچهبهرفتنبهدستشوئیوکنترلادرارومدفوع
toilet-training
U
از قنداق درآوردن
circuit training
U
تمرین دایرهای
unit training
U
اموزش یکان
unit training
U
اموزش یکانی
training publication
U
مدارک اموزشی
training publication
U
نشریات اموزشی
in serving training
U
اموزش ضمن خدمت
integrated training
U
اموزش توام
job training
U
اموزش شغلی
sensitivity training
U
حساسیت اموزی
scout training
U
پیشاهنگی
training center
U
مرکز اموزش
reward training
U
اموزش با پاداش
reconditioning training
U
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
preservice training
U
کاراموزی پیش از خدمت
manual training
U
دوره اموزش هنرهای دستی
military training
U
اموزش نظامی
omission training
U
حذف اموزی
personnel training
U
اموزش کارکنان
military training
U
تعلیم نظامی
in house training
U
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
teacher training
U
تربیت معلم
training program
U
برنامه اموزش
training manual
U
راهنمای اموزشی
training gear
U
گردونه در سمت
training facilities
U
تاسیسات اموزشی
training facilities
U
محلهای اموزشی
training distance
U
مسافت تمرین
training cycle
U
مرحله اموزش
training cycle
U
سیکل اموزشی
training circular
U
نشریه اموزش
training camp
U
اردوی امادگی
training bill
U
برنامه اموزشی
training aid
U
وسیله کمک اموزشی
toilet training
U
اموزش اداب توالت رفتن
training college
U
دانشسرا
on the job training
U
اموزش ضمن کار
character training
U
پرورش منش
escape training
U
گریزاموزی
training locations
U
مکانهای آموزشی
basic training
U
تعلیمات ابتدایی
on-the-job training
U
آموزش ضمن خدمت
armory training
U
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
assertive training
U
جرات اموزی
basic training
U
اموزش مقدماتی
to undergo training
U
در یک دوره آموزشی شرکت کردن
annual training
U
اموزش سالیانه
bowel training
U
اموزش دفع
training ship
U
کشتی اموزشی
active duty for training
U
اموزش زیر پرچم
army training test
U
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
army training program
U
برنامه اموزش نظامی
army training program
U
برنامه اموزش نیروی زمینی
sensitivity training group
U
گروه حساسیت اموزی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
advanced individual training
U
اموزش تکمیلی انفرادی
advanced unit training
U
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
rehabilitation training center
U
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
mobile training team
U
تیم اموزشی سیار
graphic training aid
U
چارت اموزشی
graphic training aid
U
پوسترهای اموزشی
basic combat training
U
اموزش رزم مقدماتی
graphical training aids
U
چارت اموزشی
basic unit training
U
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
graphical training aids
U
چارت
disciplinary training center
U
دارالتادیب
disciplinary training center
U
مرکز اموزش زندانیان نظامی
athletic training room
U
اطاق پزشکی- ورزشی
code training set
U
دستگاه اموزش مرس
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
Training makes the memory absorb more.
U
آموزش
[ورزش حافظه]
باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
As part of my training, I spent a year abroad.
U
درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
Regular training strengthens the heart and lungs.
U
ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.
computer
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
U
ماشین متفکر
computer
U
کامپیوتر
computer
U
رایانه
computer
U
شمارنده
computer
U
حسابگر الکترونی
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
ماشین حساب
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
multiaccess computer
U
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
network computer
U
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
one address computer
U
کامپیوتر یک نشانی
notebook computer
U
کامپیوتر کوچک قابل حمل
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
ibm computer
U
ماشین حساب ای بی ام
ibm computer
U
کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer
U
کامپیوترترکیبی
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
hybrid computer
U
کامپیوتر دو رگه
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
mainframe computer
U
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer
U
کامپیوتر مقصود
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
U
پس و پیش کردن
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
U
کامپیوتر هدف
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
computer table
U
میزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
U
کامپیوتر منبع
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
U
کامپیوتریک ادرسه
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
U
کامپیوتر اداری
portable computer
U
کامپیوتر قابل حمل
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
slave computer
U
کامپیوتر برده
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
serial computer
U
کامپیوتر سری
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
U
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
U
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
U
کامپیوتر بادوام
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
computer specialist
U
متخصص کامپیوتر
computer museum
U
موزه کامپیوتری
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
briefcase computer
U
کامپیوتر چمدانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com